ROSHANGARAN

ROSHANGARAN

امیرالمؤمنین علی(ع) : اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند ؛ اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند؛ اگر گوش شنوا دارید حق را به گوشتان خواندند.

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شک» ثبت شده است

پرسش : تکذیب و تمسخر اسلام توسط برخی که به مدارج علمی، ثروت و یا رفاه رسیده‌اند، مرا ناآرام می‌کند که نکند به خاطر بی‌عرضگی، ناتوانی و فقر به خدا و اسلام روی آورده‌ام؟!

پاسخ :  اتفاقاً این ناآرامی و نگرانیِ بسیار خوب و مفیدی می‌باشد، چرا که هر مسلمانی باید توجه کند و بداند که چرا به خدا ایمان و به اسلام روی آورده است؟

مهم است که آدمی بداند، آیا [به حد خودش]، خدا و معاد را شناخته و باور نموده است، و یا از روی نیاز فطری در تکیه به یک نیروی برتر، و یا عادت و سنت، می‌گوید: «خدا و معاد»؟!

 

هر کسی [از زن و مرد] باید بداند که چون توان و هنر آوازه خواندن را ندارد، نماز می‌خواند، و یا چون عُرضه‌ی نمایش صورت و اندام در کوچه و بازار به دیگران را ندارد، پوشش مناسب را برگزیده است، یا این یک انتخابی هدفمند و از روی شناخت، علم، اراده و اختیار بوده است. به همین دلیل است که اصول عقاید در اسلام تحقیقی است و تقلید در آن جایز نمی‌باشد.

فقر و ناتوانی

نه تنها هیچ اشکالی ندارد که شناخت و درک "فقر و ناتوانی ذاتی"، سبب خداشناسی، خداپرستی، خدا دوستی و معادگرایی شود، بلکه خوب، لازم نیز هست و از پایه‌های محکم و استوار "معرفت و ایمان" می‌باشد. چنان که خداوند متعال، در قرآن کریم، انسان را به این فقر ذاتی خودش، توجه می‌دهد، منتهی متذکر می‌گردد که «فقر تو، فقط در برابر الله جلّ جلاله است، و همگان چون خودت فقیر هستند، و غنی و حمید فقط خداوند متعال است:

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» (فاطر، 15)

ترجمه: اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بى‌نیاز و شایسته‌ی هر گونه حمد و ستایش است!

Hamid Kamanbedast

پرسش :در کلاس درس تاریخ، استادمان مطرح کرد که مومن نمی‌تواند تحقیق کند؛ چون به ایمان رسیده و ایمان یعنی باور قلبی (درس درباره مسایل تاریخ اسلام مثل حمله به ایران در زمان عمرو ورود اسلام به ایران با شمشیر و نه صلح و...)

پاسخ :

 

اگر خودش می‌گوید: ایمان یعنی باور قلبی و مؤمن به باور قلبی رسیده است، دیگر چه ربطی به جنگ و صلح دارد؟ این که مغلطه‌ای آشکار می‌باشد.

هیچ غصه نخوردید، تنها نیستید، بسیاری از اساتید طبق اهداف برنامه‌ریزی شده، موظف شده‌اند که در ایمان مسلمانان رخنه کنند، حتی قرآن را دست می‌گیرند و با استناد به آن دروغ می‌بافند. حتی در سطح دکترا.

اما بعد، استاد شما یا واقعاً بی‌سواد است و بدتر آن که بی‌تفکر، تعقل و تعمق حرف می‌زند، یا خیر، می‌داند، تعقل هم دارد، اما مغرض است و فقط می‌خواهد حرفی غلط بزند و یا هر دو.

قطعاً او اصلاً نمی‌داند "ایمان" یعنی چه؟ حتی از مرحله‌ی پایین‌تر از آن که "اسلام" می‌باشد نیز خبری ندارد. از قرآن و آموزه‌های اسلامی و نیز احکام نیز بی‌خبر است؛ وگرنه دست کم اولین اصل احکام که می‌فرماید: «اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست» را می‌خواند و نمی‌گفت که مؤمن نمی‌تواند تحقیق کند.

ایمان، تعریف دارد، شدت و ضعف و مرتبه و بالتبع نقص و کمال هم دارد. مثل علم، مثل قدرت، مثل نور و یا هر چیز دیگری.

قطعاً ایمان، رسیدن به یک اطمینان و امنیت قلبی است که بدون تحقیق حاصل نمی‌گردد و بعد از حصول نیز با تحقیق کامل و کامل‌تر می‌گردد. پس اتفاقاً این مؤمن است که دائماً در حال تحقیق و کمال بخشیدن به دین، اعتقادات و ایمان خود است.

Hamid Kamanbedast