ROSHANGARAN

ROSHANGARAN

امیرالمؤمنین علی(ع) : اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند ؛ اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند؛ اگر گوش شنوا دارید حق را به گوشتان خواندند.

نویسندگان

۷ مطلب با موضوع «مهدویت» ثبت شده است

پرسش
علایم ظهور حضرت ولى عصر(عج) چیست؟
پاسخ اجمالی
بحث درباره علایم ظهور امام عصر(عج) مقداری پیچیده است و نیاز دارد که تمام روایات در موضوع مهدویت به صورت مبسوط بررسى شوند، اما اجمالاً از روایات استفاده می‌شود که علایم ظهور از یک جهت بر دو دسته‌اند:
یک. علایمى که به طور حتم پیش از ظهور واقع می‌شوند که عبارتند از: خروج سفیانى، خروج یمانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیه، فرو رفتن لشکر سفیانى در بیابان و خروج دجّال.
دو. علایم و شواهد غیر حتمى که ممکن است واقع نشود و رخ ندهد.
به هر حال علایم ظهور را می‌توان به چهار دسته کلى تقسیم نمود:
الف. علایم اجتماعى: که به طور خلاصه نتیجه آن عبارت از سقوط تمدن بشرى است که در منجلاب فساد و پستی‌ها غرق شده است.
ب. علایم دینى و اعتقادى: که عبارت از تحریف و وارونه شدن دین الهى است.
ج. علایم طبیعى: مسائلى چون تغییر در جهان فلکى و...
د. علایم فردى و معجزه‌اى: مثل صیحه آسمانى، به شهادت رسیدن نفس زکیه و...
هر کدام از این عوامل و علایم دیگر مجموعه خاص خود را دارد که در روایات به تفصیل درباره آنها بحث شده است.
پاسخ تفصیلی
بحث درباره علایم ظهور کمى پیچیده و مشکل است؛ زیرا روایات متعددى در جوامع و کتاب‌هاى روایى شیعه و همچنین اهل سنت و حتى کتاب‌هاى آسمانى و ادیان پیش از اسلام؛ مثل مسیحیت، یهودیت، دین زرتشت و ادیان و مکاتب هندى در این‌باره آمده است که نیاز به مطالعه، جمع‌بندى و نقد و بررسى کامل دارد. گذشته از این، روایات باید از لحاظ سند و دلالت مورد دقت واقع شود.
 
Hamid Kamanbedast

چرا امام زمان (عج) می‌آید که انتقام یک بانو را بعد از هزار سال بگیرد؟ 2- چرا امام زمان (عج) می‌آید که انتقام کشتار عاشورا را از نسل‌های بعدی بگیرد؟ و دو سوم مردم جهان را بکشد؟


 دقت کنید که ایجاد کنندگان اعوجاج در اذهان عمومی و اعتقادات، الزاماً یک گزاره‌ی غلط را به صورت شفاف بیان نمی‌دارند که همگان به خطای آن پی‌ببرند، بلکه اغلب نکته انحرافی خود را در قالب «سؤال» القا می‌کنند و هیچ کاری هم با پاسخ‌اش ندارد.

در این روش، ابتدا یک قضیه به صورت غلط مطرح می‌شود – سپس راجع به آن در قالب سؤال یا گزاره، حکم غلط صادر می‌شود و سپس همان قضیه و حکم نادرست، به چالش کشانده می‌شود.

* – چه کسی گفته است که امام زمان علیه السلام، فقط برای این می‌آیند که انتقام ظلم‌های اِعمال شده به یک بانوی بزرگوار را بگیرند؟!

* – چه کسی گفته که امام زمان علیه السلام برای این می‌آیند که انتقام کربلا را نسل‌های قرون بعدی بگیرند؟

*** – پس چرا باید حکمت، فلسفه و علت قیام حضرت حجّت علیه السلام، اینگونه مطرح شود که با چنین چون و چرایی‌هایی مواجه گردد؟!

نکته:

یک – اگر چه اجرای عدالت حق است – قصاص مجرم حق است – وصی و صاحب دم، حق قصاص دارد و ...، اما چرا بیان می‌شود که ظهور و قیام ایشان فقط به همین علت است؟

دو – هم کسانی که به حضرت فاطمة الزهراء علیهاالسلام ظلم کردند و هم کسانی که به سیدالشهداء علیه السلام ظلم کردند و هم آنان که به سایر اهل بیت علیهم السلام ظلم کردند، همگی مُرده‌اند و اکنون دچار شدیدترین عذاب‌های الهی هستند؛ باز گشت دادن آنها به دنیا، خودش نوعی تخفیف می‌شود، چرا که هیچ عذابی در دنیا، مانند لحظه‌ای از عذاب اخروی نمی‌باشد [اگر رجعت و قصاصی هم برای برخی هست، برای اتمام حجّت به دیگران می‌باشد] – پس "انتقام" به این معنا، چه معنا و مفهومی دارد؟ و انتقام ظلم و جور آنها از دیگران، چه جایگاهی در نظام عدل الهی دارد؟!

انتقام و منتقم:

"مُنتَقِم = انتقام گیرنده"، از نام‌های خداوند متعال می‌باشد؛ اما «انتقام» یعنی چه، که از صفات افعالی خدا و بالتبع خلیفه‌ی او می‌باشد؟

واژه انتقام که از ماده نَقم (نقمت) گرفته شده به معنای انکار چیزی با زبان یا عقوبت در عمل می‌باشد (مفردات راغب اصفهانی ذیل واژه نقم) و هم چنین به معنای اکراه (صحاح اللغه) و شدت کراهت (المصباح) به کار رفته است. اما به زبان ساده می‌توان این طور تعریف کرد که وقتی خدا [که منعم است] نعمتی می‌دهد و بنده یا بندگان آن نعمت را ضایع می‌کنند؛ خدا «نقمت» را به جای نعمت برای‌شان جایگزین می‌نماید، یعنی دچار گرفتاری، بدبختی، مشکلات و سختی‌های طاقت فرسا شده و بالاخره هلاک می‌گردند. این انتقام است.

چرایی ظهور و قیام حضرت مهدی علیه السلام در قرآن:

الف – چرایی ظهور و قیام ایشان، برای این است که خداوند متعال، نور هدایت را بدون انقطاع قرار داده است و هر چه کفار سعی کنند که این نور را خاموش کنند، موفق نمی‌شوند؛ و هر چه مشرکین (با ظلم، ترور و قتل فیزیکی) سعی می‌کنند تا نور خدا را خاموش کنند، نه تنها موفق نمی‌شوند، بلکه خدا نورش را کامل و تمام می‌گرداند، اگر چه کفار و مشرکین را خوش نیاید.

«یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» (التوبة، 32)

ترجمه: مى‏خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند، ولى خداوند نمى‏گذارد، تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید.

ب - چرایی ظهور و قیام ایشان، برای این است که اراده و مشیّت حکیمانه خداوند سبحان بر این قرار گرفته است که ضعیف نگاه داشته شدگان (در رأس آنها اهل بیت علیهم اسلام)، نه در یک شهر یا کشور، بلکه در روی زمین، جایگزین ظالم‌ها شوند. کسانی که از همان ابتدا، حق حاکمیت با آنان بود و اگر این حق ضایع و غصب نمی‌شد، جامعه بشری با این مشکلات و موانع رشد و کمال مواجه نمی‌گردید:

«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (الأنبیاء، 105)

ترجمه: و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

ج – ظهور و قیام ایشان برای آن است که تمامی وعده‌های خدا به مؤمنین و نیز وعیدهای خدا به کفار، مشرکین و ظالمین، محقق گردد. و هر انتظاری، برای هر کمالی، به پایان رسد.

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (النّور، 55)

ترجمه: خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد، و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید آنانند که نافرمانند.

Hamid Kamanbedast

پرسش : مگر هدف از آمدن پیامبران و امامان هدایت انسان نیست، پس چرا در شرایط و برهه‌ی حساس کنونی، امام زمان در غیبت به سر میبره و دسترسی بهش (به ایشان) این قدر سخت دشواره؟! نعوذ باالله، مگر خدا میخواد انسان رو اذیت کنه؟! (شبهه‌ی رایج شده در فضای مجازی)


پاسخ :  این که چرا امام زمان علیه السلام در غیبت به سر می‌برند، یک مقوله و سؤال است، اما سوق دادن ذهن به این که «مگر خدا می‌خواهد انسان را اذیت کند»، یک مقوله‌ی دیگری است. و البته اپ"ادب" در گفتار، بیانگر شخصیت و مواضع می‌باشد. در هر حال، پاسخ سؤال اول مبتنی و مستلزم "امام شناسی و غیبت شناسی" می‌باشد، اما پاسخ سؤال دوم، مبتنی و مستلزم "خداشناسی و توحید" می‌باشد؛ چرا که حتی فرض ظلم و اذیت کردن از ناحیه خداوند متعال، در عین نشناختن و عدم باور و ایمان، افترا و اهانت به او می‌باشد (حتی در عالَم فرض).

الف – البته که انبیا و امامان علیهم السلام، به منظور هدایت بشر و جامعه‌ی بشری گسیل شده‌اند، اما معنا و مصداق هدایت نیز این نیست که آنها در خانه‌ای نشسته باشند و همه بتوانند به دیدار آنها بروند! چنین چیزی در زمان حیات آنها نیز برای همگان میسر نبود، اما هدایت عمومی بود و هست.

ب – به زندگی روزمره‌ی خود نگاه کنیم؛ حتی هدایت یک گروه کوچک علمی، ورزشی، فرهنگی، اقتصادی ... و حتی گردشگری، هزاران هزار تدبیر، وسیله، برنامه، راهبرد و کار علنی و پنهان دارد، پس چگونه تصور می‌شود که هدایت تکوینی و تشریعی خداوند متعال به واسطه‌ی انبیا یا ائمه اطهار علیهم السلام، به چند کار ظاهری که ما می‌بینیم، مانند آمدن به مسجد، رفتن بر منبر، یا قرار گرفتن پشت تریبون و وعظ، خطبه و یا کارهایی از این قبیل خلاصه می‌گردد؟!

ج – بنابر این، امام زمان علیه السلام هستند و به امر الهی، به کارهای امامت می‌پردازند و از فیض وجود گرفته، تا افاضه علم و تمامی انوار هدایتی، تمامی امور گوناگون عالَم، تا حفظ قرآن کریم، تا هدایت انسان‌ها و تمامی مقدرات عالَم هستی، همه از جانب خداوند متعال و توسط کارگزارانش انجام می‌گیرد که "امام" در رأس آنهاست. سوره‌ی القدر چه می‌فرماید؟

« تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ » (القدر، 4)

ترجمه: فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کاری نازل می‌شوند.

د – "امام"، حبلُ الله، عروةُ الوثقی، مصباحُ الهداة، سفینةُ النجاة و حلقه‌ی "اتصال" است، چه در غیبت باشد یا نباشد، چه مردم او را ببینند و یا نبینند!

امام رضا علیه السلام: « اِنَّ الامامة اَجَلُّ قدراً واَعْظَمُ شاْناً واَعْلامکاناً واَمْنَعُ جانباً واَبْعَدُ غَوراً من اَنْ یبلغها النّاس بعقولهم » (اصول کافی، جلد 1، کتاب الحجة)

ترجمه: امامت، ارزشی والاتر، شأنی بزرگ‌تر، جایگاهی برتر، موقعیتی فراتر و ژرفایی فزون‌تر از آن دارد که مردم بتوانند با ملاک‌های عقلی خویش، آن را اندازه گیرند و به آن برسند»

غیبت:

بنابر این، نه تنها نباید اجازه دهیم که امر "هدایت" این‌گونه سخیف ترسیم شود، و امر خطیر "ولایت و امامت"، با شعارهایی چون: «پس کجاست؟ چرا نیامد؟ مگر برای من (ما) فرستاده نشده است و ...؟ سبک قلمداد گردد! بلکه باید در "امام‌شناسی" و نیز "امر غیبت"، اهتمام ورزیم.

"غیبت"، به معنای نبودن، نیست شدن و نابود بودن نمی‌باشد، بلکه در مقابل امر "ظهور" قرار دارد که از حیث شناختی، یعنی "غیبت از شناخته شدن ظاهری" می‌باشد و از حیث اداره‌ی امور، یعنی هنوز بر مسند حکومت مستقر نگردیده است و حکومت نمی‌نماید.

تکالیف امام:

امام دو شأن دارد: یکی "ولایت و امامت" به معنای عام آن می‌باشد، که انتخابش با خداوند است و مردم در آن نقشی ندارند و در هیچ زمان، مکان و شرایطی، منقطع نمی‌گردد؛ اما دیگری "حکومت" است که مستلزم خواست مردم، مساعد بودن زمینه، آمادگی برای پذیرش، فراهم بودن شرایط و ... می‌باشد؛ و خلاصه آن که به "مردم" بر می‌گردد.

خلافت و حکومت حق "امام" است، اما مردم از روی جهل و نادانی خود، در یک برهه، تابع تصمیمات سقیفه‌ها می‌شوند؛ در یک برهه نیز گرد امام جمع می‌شوند و از او با تمنا و اصرار مسئلت می‌دارند که زعامت و حکومت بر ما را بپذیر.

دست کم در عصر خودمان بسیار تجربه کرده‌ایم و هر روز نیز شاهد فراز و نشیب‌هایش می‌باشیم. مردم مسلمان و حتی شیعه‌ی ایران، در یک برهه‌ای «جاوید شاه» می‌گفتند و در شهادتین، نماز و ...، برای بقای ابدی طاغوت شعار می‌دادند و برای قدوم نامبارکش فرش قرمز پهن می‌کردند ...، او نیز پنجه‌ی حکومت ظالمانه‌ی خود را در جسم و جان این مردم فرو برده بود. اما در یک برهه‌ی دیگری، مردم هوشیار و بیدار شدند، "مرگ بر شاه، مرگ بر امریکا و انگلیس و الله اکبر" گفتند، برای ظهور « فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ » به میدان آمدند، تلاش و جهاد و ایستادگی کردند ...، بالتبع آن حکومت سقوط کرد و حکومتی که خواست مردم بود، استقرار یافت، تداوم، رشد و قوتش نیز به مردم بستگی دارد.

تکلیف مردم:

ظهور امام زمان، حضرت مهدی سلام الله علیه برای حکومت نیز خارج از این قواعد کلی نمی‌باشد؛ بنابر این مردم باید با بصیرت تمام، دنبال قابلیت خود و مهیا نمودن زمینه و شرایط لازم، برای حکومت ایشان باشند که با توجه به استیلای ظلم و حکومت طواغیت در عالم، بدون قیام و انقلاب صورت نمی‌پذیرد.

شعار مهدی بیا، مهدی بیا:

این شعار بسیار ژرف و زیباست، اما (از باب مزاح معنادار) به دوستان می‌گفتیم: اولاً بگویید: "مهدی علیه السلام، کجا رفته‌اند که بیاید؟ ایشان در بین ما هستند و جایی نرفته‌اند" – ثانیاً چقدر تنبل هستید که به ایشان می‌گویید: ما نمی‌آییم، تو بیا؟!" انسان عاقل به نور نمی‌گوید: "تو بیا"، بلکه خودش به سمت نور می‌رود.

خدا هست، روز موعود و تحقق وعده‌ها نیز هست، لقاء الله در بهشت برین نیز هست، رسول و کتاب و امام نیز موهبت شده است، اما انسان (مردم)، خودشان باید توجه کنند، انتخاب هدف و مسیر نمایند و گام بردارند. چنان که خدا هست، عبادت هم هست، نماز و قبله هم هست، اما هر کسی خودش باید برای نماز قیام نماید. کسی به بهشت نمی‌گوید: تو بیا!

بنابر این، اگر مردم به گوشه‌ای بخزند – در خواب و چرت عظما فرو روند - ولایت و سلطه‌ی شیاطین جنّ و انس را بپذیرند – به کمی چرب و شیرین دنیا که آنها مقابل مسلمانان پرت می‌کنند راضی شوند - مقابل ظلم رضایت داشته باشند و یا سکوت کنند - ضمن مخالفت نظری با هر گونه فسادی، در عمل یا آلوده باشند و یا دست کم خوش‌شان بیاید و...، با شعار "مهدی بیا، مهدی بیا"، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. هم چنان که قرآن کریم سبب خسران بیشترشان می‌گردد و نمازشان نیز به جای آن که آنها را وصل کند، دورتر می‌نماید.

دسترسی به امام علیه السلام:

دسترسی یعنی چه؟ یعنی دیدن با چشم، شنیدن صدا با گوش و احیاناً دست دادن و مصافحه و گرفتن عکس سلفی با ایشان؟!

بسیاری از مردم، امام عصر خویش را ندیدند، اما او را شناختند، مرتبط و متصل شدند، نسبت به او محبت و مودت پیدا کردند، تبعیت کردند و هدایت شدند؛ اما بسیاری دیگر، امام زمان خویش را با دیده‌ی ظاهری دیدند، صدایش را هم شنیدند، اما فرقش را شکافتند، یا سینه‌اش را دریدند و یا سرش را بریدند.

 

Hamid Kamanbedast

آیا در منابع رده اول اهل سنت؛ روایاتی درباره ظهور امام مهدی (عج) وجود دارد؟

-----------------------------------------------------------------------
باور به مهدویّت از مسائلى است که همه مذاهب اسلامى بر آن اتفاق نظر دارند و مختص به پیروان مکتب اهل‌بیت(ع) نیست. شمار فراوان احادیث مرتبط با مهدویّت در منابع مورد اعتماد اهل‌سنّت، و نقل و تأیید این موضوع توسط دانشمندان بزرگ آنان، به ما اطمینان می‌دهد که باور به ظهور مهدى موعود(ع) به هیچ روى منحصر به شیعیان نیست.
روایات مهدوى در منابع حدیثی اهل سنت
1. اگرچه بخارى در صحیح خود حدیثى که در آنها نام امام مهدى(ع) با صراحت ذکر شده را نیاورده است، اما روایات دیگرى را نقل کرده که به نحوى در پیوند با این‏ موضوع است. براى مثال؛ بابى را به نزول حضرت عیسى(ع) اختصاص داده و در آنجا حدیثى را روایت کرده است که می‌گوید: در آخرالزمان هنگامى که حضرت مسیح فرود می‌آید، امامى از مسلمانان عهده‌دار امور امت اسلامى خواهد بود؛ رسول خدا(ص) فرمود: «چگونه خواهید بود به هنگامى که فرزند مریم در میان شما فرود آید و امام شما از خود شما باشد».[1] همان‌گونه که برخى از شارحان صحیح بخارى به درستى مفهوم این حدیث را دریافته‌اند، منظور از این امام، کسى جز حضرت مهدى(عج) نیست. ابن حجر در شرح این حدیث از ابوالحسن خسعى نقل می‌کند که او احادیث مرتبط با مهدى که می‌گویند وى از این امت است و عیسى پشت سر او نماز خواهد خواند را متواتر می‌داند. وى در ادامه می‌گوید: این‌که در آخرالزمان و نزدیک قیامت، حضرت عیسى پشت سر مردى از این امت نماز خواهد خواند، بر این سخن درست دلالت دارد که زمین هیچ‌گاه از حجت خالى نمی‌ماند.[2]
2. مسلم نیز در صحیح خود علاوه بر حدیث بالا،[3] احادیث دیگرى درباره نزول حضرت عیسى و سایر موضوعات مرتبط با مهدویّت نقل کرده است؛ مانند این حدیث: رسول خدا(ص) فرمود: «در آخر الزمان، خلیفه‌اى خواهد بود که مال را تقسیم می‌کند، بی آن‌که بشمارد».[4]
3. ابن ماجه در سنن خود بابى را با عنوان «باب خروج المهدى» نام‌گذارى، و هفت حدیث در این رابطه نقل کرده است. در این احادیث به قیام حضرت مهدى(عج) و این‌که وى از اهل‌بیت پیامبر(ص) است، و نیز به زمینه‌سازان ظهور آن‌حضرت اشاره شده است؛ مانند این حدیث: پیامبر خدا(ص) فرمود: «مهدى، از ما اهل‌بیت است. خدا [کار او را] در یک شب، سامان می‌دهد».[5]
4. در سنن ترمذى نیز بابى به «ما جاء فى المهدى» اختصاص یافته و احادیثى صریح و صحیح در آن نقل شده است؛[6]مانند این حدیث: پیامبر(ص) فرمود: «دنیا از میان نمی‌رود تا آن‌که مردى از خاندانم، و همنام من، فرمان‌رواى عرب شود».[7]
ترمذى درباره سه حدیث از این مجموعه تصریح می‌کند که «هذا حدیث حسن صحیح».[8] بعد از این باب ابواب مرتبط دیگرى نیز با موضوعاتى مثل نزول حضرت عیسى(ع) و فتنه دجّال آمده است.
5. بیشترین و صریح‌ترین احادیث مهدویت را ابو داوود آورده است. او در سنن خویش ذیل عنوان «کتاب المهدى» احادیث متعدّدى را نقل کرده است که بر دوازده‌گانه بودن امامان، هم‌نام بودن مهدى با پیامبر اکرم(ص)، طولانى شدن حیات و نشانه‌هاى ظهور او دلالت دارد.[9]
گفتنی است؛ موضوع مهدویّت در منابع معتبر پیش از صحاح سته نیز ذکر شده است. برای نمونه؛ عبدالرزاق بن همام صنعانى که در سال 211 ق درگذشته، بابى از کتاب المصنّف خود را «باب المهدى» نام‌گذارى کرده و احادیثى زیبا و صریح در رابطه با قیام آن‌حضرت و دادگسترى وى در جهان نقل کرده است.[10]
خلاصه این‌که؛ احادیث بشارت به قیام و ظهور امام مهدى(عج) در منابع اصلى اهل سنّت، منحصر به اینها نیست؛ بلکه به طور گسترده در دیگر مصادر حدیثى آنان نیز نقل شده است. برخى از این منابع، مجموعه‌هاى عام حدیثى اهل سنّت است که بعضى ابواب آن به موضوع مهدویّت اختصاص یافته است؛ امّا برخى منابع هم به طور خاص با موضوع مهدویّت تدوین شده‌اند.[11]
 

[1]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، ج 4، ص 168، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(صحیح مسلم)، ج 1، ص 136، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
[2]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 6، ص 493 – 494، بیروت، دار المعرفة، 1379ق.
[3]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(صحیح مسلم)، ج 1، ص 136، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
[4]. صحیح مسلم، ج 4، ص 2235؛ نیز ر. ک: صحیح مسلم،  «باب نزول عیسى».
[5].  ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1367، دار إحیاء الکتب العربیة، فیصل عیسى البابی الحلبی، بی‌تا.
[6].  ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 4، ص 505، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. ازدی سجستانی، أبو داود سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج 6، ص 335 – 348، دار الرسالة العالمیة، چاپ اول، 1430ق.
[10]. صنعانی، عبدالرزاق، المصنّف، ج 11، ص 371، هند، المجلس العلمى، چاپ اول، 1390ق.
[11]. ر. ک: به این کتاب‌ها:  اکبرنژاد، مهدى‏، بررسی تطبیقى مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت‏، قم، بوستان کتاب‏، 1388ش؛ فقیه ایمانى، مهدى‏، الإمام المهدی(علیه السلام) عند أهل السنة، اصفهان، مکتبة الإمام أمیرالمؤمنین علی(علیه السلام) العامة، 1402ق.
www.islamquest.net
Hamid Kamanbedast

دلایل عقلی و نقلی زنده بودن امام زمان(عج) چیست؟
---------------------------------------------------------
پاسخ اجمالی

وجود امام زمان(ع) و امامت آن حضرت از مباحث امامت خاصه است که برای اثبات آن مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت، بلکه با استخدام دلیل عقلی در امامت عامه و ضرورت وجود امام در همه زمان ها و استناد به روایات و نقل های تاریخی که در این زمان، امام را منحصر در وجود حضرت مهدی(عج) می کند، می توان به مقصود نائل آمد.
ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است مثلاً نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف باید چنین لطفی همیشگی باشد.
روایاتی هم که دلالت می کنند آن انسان معصوم و کامل در وجود امام زمان (عج) منحصر گشته است به حدی زیاد است که قابل انکار نیست تا جایی که بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت پذیرفته و در کتاب هایشان متذکر شده اند که: مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری(ع) است و در سامراء در سال 255 هجری متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد.
پذیرش طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز هیچ گونه استبعادی ندارد. زیرا آن حضرت با دانش خدادادی و با استفاده از روش‏های طبیعی و علمی می‏تواند برای مدتی بسیار طولانی و بدون اینکه آثار فرسودگی و پیری در او پدیدار گردد، در این دنیا زندگی کند. علاوه بر اینکه استبعادی ندارد که در عالم انسانی خداوند حجت خود را به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، به صورت استثناء و فراتر از عوامل طبیعی و ظاهری قرار دهد.

پاسخ تفصیلی

امامت امام زمان(ع) و وجود حضرت از مباحث امامت خاصه است . در امامت خاصه مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت [1] ، بلکه دلیل عقلی امامت عامه و ضرورت وجود امام (ع) در تمام زمان ها را اثبات می کند.

 

در امامت عامه برهان عقلی بر ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی روی زمین اقامه می شود.

 

حال اگر ادله تاریخی و روائی دال بر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) به مقدمه اول ضمیمه گردد، اثبات می شود که در این زمان تنها آن حضرت(عج) واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد [2] .

 

بررسی دو رکن استدلال:

 

Hamid Kamanbedast

متن اول:

آفرینش هستی برمبنای حکمت مطلق الهی صورت گرفته لذاهیچ نقصان وانحرافی درآن وجودندارد. بعثت پیامبران لازمه حکمت خداوند متعال بود.خداوندیکتاازهمان ابتدای خلقت انسان هدایت اوراآغازکردوبرهمین مبنای تردیدناپذیریعنی حکمت مطلق این هدایت تاروزرستاخیزادامه خواهدداشت ولحظه ای درآن وقفه نخواهدبودپس ازگذشت قرنها تلاش پیامبران برگزیده خداوند،باوفات حضرت محمد(ص) وپایان نبوت ، رسالت هدایت بشر بردوش دوازده امام برحق گذاشته شددوران نبوت تمام ودوران امامت شروع شدکسانی که پایان نبوت راپایان هدایت آسمانی می دانندحکمت الهی رازیرسوال می برندچگونه ممکن است حاصل تلاش هزاران پیامبرطی قرنها همین گونه رهاشودکسانی که درامرامامت شک کننددرحکمت پروردگار شک کرده اندامامت تداوم نبوت است برای دستیابی به وعده هایی که پیامبران برای تحققش تلاش کردندوخداوندهم درقران کریم بدان اشاره فرموده است تقدیرجهان باتمام مخاطراتی که باآن مواجه خواهدبودتقدیری است که خداوندمشخص کرده است وآن ظهورحق ونابودی باطل وبرقراری حکومت جهانی توحیداست


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بخشی ازخطبه 150 نهج البلاغه

امیرمؤمنان می فرماید: به راههای چپ وراست رفتندوراه ضلالت وگمراهی پیمودندوراه روشن هدایت راگذاشتندپس درباره آنچه که بایدباشدشتاب نکنیدوآنچه راکه درآینده بایدبیایددیرمشماریدچه بساکسی برای رسیدن به چیزی شتاب می کنداماوقتی به آن رسیددوست داردکه ای کاش آن رانمی دیدوچه نزدیک است امروزمابه فردایی که سپیده آن آشکارشدای مردم اینک مادرآستانه تحقق وعده های داده شده ونزدیکی طلوع آن چیزهایی که برشماپوشیده وابهام آمیزاست قرارداریم

بدانیدآن کسی ازما[حضرت مهدی] که فتنه های آینده رادریابد،باچراغی روشنگردرآن گام می نهدوبرهمان سیره وروش پیامبروامامان رفتارمی کندتاگره هارابگشاید،بردگان وملت های اسیرراآزادسازد،جمعیت های گمراه وستمگرراپراکنده وحق جویان پراکنده راجمع آوری می کند. سالهای طولانی درپنهانی ازمردم به سرمی بردآنچنان که اثرشناسان، اثرقدمش رانمی شناسندگرچه دریافتن اثرونشانه هاتلاش فراوان کنندسپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه هاآماده می گردندوچونان شمشیرها صیقل می خورند،دیده هاشان باقران روشنایی گیردودرگوش هاشان تفسیرقران طنین افکندوردصبحگاهان وشامگاهان جامهای حکمت سرمی کشند

                                                                                                            ترجمه محمد دشتی

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ازفرمایشات حضرت علی علیه السلام

(دروصف حضرت ولی عصر) او زره دانش برتن داردوباتمامی آداب ،وباتوجه ومعرفت کامل آن رافراگرفته است .حکمت گمشده اوست که همواره درجستجوی آن می باشدونیازاوست که دربدست آوردنش می پرسد ،درآن هنگام که اسلام غروب می کندوچونان شتری درراه مانده دُم خودرابه حرکت درآورده ،گردن به زمین می چسباند.اوپنهان خواهدشد.اوباقیمانده حجت های الهی وآخرین جانشین از جانشینان پیامبران است

                                                                   بخشی ازخطبه 182 نهج البلاغه ترجمه محمددشتی

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پیلمبراعظم صلوات الله علیه وآله می فرماید

زمین ازظلم وتجاوز پرخواهدشدآنگاه مردی ازاهل بیتم ظهورمی کندوزمین راازقسط وعدل پرمی نماید همچنانکه ازظلم وتجاوزپرشده بود

                                                                                                                     نهج الفصاحه

منبع : روشنگران

--------------------------------------------------------------------------

متن دوم : 

- آزمایش‌ مردم‌

چنان‌ که‌ می‌دانیم‌ یکی‌ از سنت‌های‌ ثابت‌ الهی‌ آزمایش‌ بندگان‌ و گزینش‌ صالحان‌ و پاکان‌ است‌، به‌ طوری‌ که‌ صحنه‌ زندگی ‌همواره‌ صحنه امتحان‌ و آزمایش‌ است‌ تا بندگان‌ از این‌ راه‌ در پرتو ایمان‌ و استقامت‌ و تسلیم‌ خویش‌ در پیروی‌ از اوامر خداوند تربیت‌ یافته‌ و به‌ کمال‌ برسند و استعدادهای‌ نهفته‌ آنان‌ شکوفا شود. لذا در برخی‌ از روایات‌ آمده‌ است‌ که‌ فلسفه ‌غیبت‌ امام‌ زمان‌(عج) آزمایش‌ مردم‌ است‌. در این‌ زمینه‌ به‌ چند روایت‌ توجه‌ فرمایید:

1- رسول‌ اکرم‌(ص) می‌فرماید: «ذاک الّذی‌ یغیب‌ عن‌ شیعته‌ و اوْلیائه‌ غیْبة‌ لا یثْبت‌ فیها علی‌ القوْل‌ بامامته‌ الاّ من‌ امْتحن‌الله‌ قلْبه‌ للاْیمان‌»، او (امام‌ زمان‌) کسی‌ است‌ که‌ از یاران‌ و شیعیانش‌ غایب‌ می‌شود، غیبتی‌ که‌ در آن‌ غیبت‌ کسی‌ در اعتقاد به‌ امامت‌ حضرت‌ ثابت‌ نمی‌ماند، مگر کسی‌ که‌ خدا قلبش‌ را به‌ ایمان‌ آزموده‌ باشد.

2- امام‌ علی(ع) می‌فرماید: «اما و الله لاقتلن‌ انا و ابنای‌ هذان‌، ولیبعثن‌ الله من‌ ولدی‌ فی‌ آخر الزمان‌ یطالب‌ بدمائنا، و لیبعثن‌ عنهم‌ تمییزاً لأهل‌الضلالة‌ حتی‌ یقول‌ الجاهل‌: ما للّه‌ فی‌ آل‌ محمد من‌ حاجة»، به‌ خدا قسم‌ من‌، و این‌ دو فرزندم‌ (حسن‌ و حسین‌) شهید خواهیم‌ شد، خداوند در آخر الزمان‌ مردی‌ از فرزندانم‌ را به ‌خون خواهی‌ ما بر خواهد انگیخت‌ و او مدتی‌ غایب‌ خواهد شد تا مردم‌ آزمایش‌ شوند و گمراهان‌ جدا شوند، تا جایی‌ که‌ نادان‌ می‌گوید: خداوند دیگر نیازی‌ به‌ آل‌ محمد ندارد».

3ـ امام‌ حسین(ع) می‌فرماید: «برای‌ امام‌ مهدی‌(عج) غیبتی‌ است‌. در این‌ غیبت‌ برخی‌ از دین‌ بر می‌گردند و برخی‌ ثابت‌ قدم‌ می‌مانند. هر کس‌ در این‌ غیبت‌ صبر کند و بر مشکلاتی‌ که‌ از سوی‌ دشمنان‌ ایجاد می‌شود استقامت‌ کند، به‌ قدری‌ از اجر خداوند بهره‌مند می‌‌شود که‌ انگار در کنار پیامبر(ص) به وسیله شمشیر با دشمنان‌ جنگیده‌ است‌».

4ـ پیامبر اسلام(ص) ضمن‌ حدیث‌ مفصلی‌ می‌فرماید: «مهدی‌ از دیدگان‌ پیروانش‌ غایب‌ می‌شود و جز کسانی‌ که‌ خدا دل های‌آنان‌ را جهت‌ ایمان‌، شایسته‌ قرار داده، در اعتقاد و امامت‌ او استوار نمی‌مانند».

5ـ امام‌ صادق(ع)‌ فرمود: این‌ غیبت‌ امام‌ مهدی‌(عج) امتحان‌ پیروان‌ و شیعیان است‌. «ان‌ الله عزوجل‌ یحب‌ أن‌ یمتحن‌ الشیعه‌». 

6ـ امام‌ موسی‌ بن‌ جعفر(ع) می‌فرماید: هنگامی‌ که‌ پنجمین‌ فرزندم‌ غایب‌ شد مواظب‌ دین‌ خود باشید، مبادا کسی‌ شما را از دین‌ خارج‌ کند. او ناگزیر غیبتی‌ خواهد داشت‌، به‌ طوری‌ که‌ گروهی‌ از مؤمنان‌ از عقیده خویش‌ بر می‌گردند. خداوند به‌ وسیله ‌غیبت‌، بندگان‌ خویش‌ را آزمایش‌ می‌کند...».

7ـ امام‌ موسی‌ بن‌ جعفر(ع) در روایت‌ دیگر می‌فرماید: «انّما هی‌ من‌ الله ـ عزوجل‌ ـ امتحن‌ بها خلقه‌»، غیبت‌ امام‌مهدی‌ (عج) خود مایه‌ امتحان‌ بندگان‌ از سوی خداوند بزرگ‌ است‌.

شیخ‌ طوسی‌ می‌گوید: از سخنان‌ پیشوایان‌ اسلام‌ بر می‌آید که‌ آزمایش‌ به‌ وسیله‌ غیبت‌ حضرت‌ مهدی‌(عج) از سخت‌ترین‌آزمایش‌های‌ الهی‌ است‌.

 


 

-آزادی‌ از بیعت‌ طاغوت‌های‌ زمان‌

در برخی‌ از روایات‌ اسلامی‌ آمده‌ است‌ که‌ علت‌ و حکمت‌ غیبت‌ امام‌ مهدی(عج) این‌ است‌ که‌ آن‌ حضرت‌ به وسیله‌ غیبت‌ از یوغ ‌بیعت‌ با طاغوت‌های‌ زمان‌ آزاد می‌شود و تعهد و بیعت‌ با هیچ‌ حاکمی‌ را بر عهده‌ ندارد، تا بتواند در زمان‌ قیام‌ خود، آزادانه‌ تلاش‌ کند. دیگر امامان‌(ع) از روی‌ تقیه‌ حکومت‌ا را به‌ رسمیت‌ می‌شناختند، ولی‌ امام‌ مهدی(عج) مأمور به‌ تقیه‌ نیست‌ و به‌ همین‌ جهت‌ با حکومت‌ها و طاغوت‌های‌ زمان‌ بیعت‌ نمی‌کند. اگر غیبت‌ آن‌ حضرت‌ نباشد، این‌ امر شدنی‌ نیست‌.

امام‌ حسن‌ مجتبی(ع) در این‌ باره‌ فرمود: «ما منّا احد الاّ و یقع‌ فی‌ عنقه‌ بیعة‌ لطاغیة‌ زمانه‌ الاّ القائم‌ الّذی‌ یصّلی‌ روح‌ اللّه ‌عیسی‌ بن‌ مریم‌ خلفه‌ فان‌ الله ـ عزّوجل‌ ـ یخفی‌ ولادته‌ و یغیب‌ شخصه‌ لئلاّ یکون‌ لاحد فی‌ عنقه‌ بیعة‌ اذا خرج‌، ذاک التاسع‌ من‌ ولد اخی‌ الحسین‌...»، هر کدام‌ از ما (امامان‌ اهل‌ البیت(ع)) در زمان‌ خود بیعت‌ حاکمان‌ و طاغوت‌های‌ زمان‌ را از روی‌ تقیه‌ به‌ عهده‌ گرفته‌ایم‌، مگر امام‌ مهدی(عج) که‌ عیسی‌ بن‌ مریم‌ به‌ امامت‌ آن‌ حضرت‌ نماز می‌گذارد. خداوند ولادت‌ او را مخفی‌ نگه‌ داشت‌ و برای‌ او غیبتی‌ در نظر گرفت‌، تا زمانی‌ که‌ قیام‌ می‌کند بر گردنش‌ بیعت‌ حاکمی‌ نباشد».

-حفظ‌ جان‌ امام‌ مهدی‌(عج)

خداوند به‌ وسیله‌ غیبت‌ امام‌ دوازدهم(عج) جانش‌ را از شر دشمنان‌ حفظ‌ کرده است‌. اگر مسأله‌ غیبت‌ امام‌ مهدی(عج) مطرح‌ نبود «معتمد» عباسی‌ که‌ به‌ خون‌ آن‌ حضرت‌ تشنه‌ بود، مانند پدران‌ بزرگوار آن‌ حضرت‌، امام‌ مهدی(عج) را نیز شهید می‌کرد و زمین‌ از حجت‌ خداوندی‌ خالی‌ می‌شد.

در این‌ باره‌ روایات‌ فراوانی‌ از امامان‌ معصوم(ع)‌ به‌ ما رسیده‌ است‌:

امام‌ محمد باقر(ع) فرمود: ان‌ّ للقائم‌ غیبة‌ قبل‌ ان‌ یقوم‌، قال‌: قلت‌: و لم‌، قال‌: یخاف‌، برای‌ قائم‌ ما (امام‌ مهدی(عج)) قبل‌ از آنکه‌ به‌ پا خیزد غیبتی‌ است‌، راوی‌ پرسید: برای‌ چه‌؟، حضرت‌ فرمود: به‌ جهت‌ اینکه‌ ترس‌ از کشته‌ شدن‌ او وجود دارد.

-آمادگی‌ جهان‌ ظهور حضرت‌ مهدی‌(عج)

به‌ عنوان‌ خاتم‌ الاوصیا و منجی‌ بشریت‌ و کسی‌ که‌ در کره‌ زمین‌ دین‌ اسلام‌ را بر تمامی‌ دین‌ها پیروز می‌گرداند، قطعاً به‌ زمینه‌ و آمادگی‌ جهانی‌ نیازمند است‌. زیرا روش‌ و سیره‌ آن‌ حضرت‌ مبنی‌ بر رعایت‌ امور ظاهری‌ و حکم‌ به‌ ظاهر نیست‌ بلکه‌ مبنی‌ بر رعایت‌ حقایق‌ و حکم‌ به‌ واقعیّات‌، ترک تقیّه‌، مسامحه‌ نکردن‌ در امور دینی‌، احقاق‌ حقوق‌، برقراری‌ عدالت‌ واقعی‌ و اجرای‌ تمام‌ احکام‌ اسلامی‌ است‌.

معلوم‌ است‌ که‌ انجام‌ این‌ برنامه‌ و انقلاب‌ بزرگ‌ و همه‌ جانبه‌ نیازمند ترقی‌ و رشد بشر در ناحیه‌ علوم‌، معارف‌، فکر، اخلاق‌ و آمادگی‌ جامعه‌ برای‌ پذیرش‌ و استقبال‌ این‌ نهضت‌ و لیاقت‌ زمامداری‌ آن‌ رهبر الهی‌ است.

از این‌ رو جهان‌ باید زمینه این‌ پذیرش‌ را داشته‌ باشد تا این‌ هدف‌ محقق‌ شود. بنابراین‌ می‌توان‌ ‌ آمادگی‌ نداشتن جهان‌ را یکی‌ از فلسفه‌ها و حکمت‌های‌ غیبت‌ امام‌ مهدی(عج) بر شمرد. نتیجه علت‌ و فلسفه‌ واقعی‌ غیبت‌ حضرت‌ ولی‌ عصر(عج) ‌یکی‌ از رازهای‌ الهی‌ است‌ که جز خداوند و پیشوایان‌ معصوم کسی‌ نسبت‌ به‌ آن‌ اطلاع‌ کافی‌ و کامل‌ ندارد.

راز اصلی غیبت

با این‌ حال‌ طبق‌ بیان‌ معصومین(ع)‌، راز اصلی‌ غیبت‌ آن‌ حضرت‌ عبارت‌ است‌ از:

1ـ فراهم‌ نبودن‌ شرایط‌ ظهور، برای‌ تحقق‌ بخشیدن‌ به‌ آرمانی‌ بزرگ‌ همان گسترش‌ عدل‌ و قسط‌ جهانی‌ و به‌ اهتزاز در آوردن‌ پرچم‌ توحید در تمام‌ کره‌ خاکی‌. این‌ آرمان ‌بزرگ‌ نیاز به‌ گذشت‌ زمان‌ و شکوفایی‌ عقل‌ و دانش‌ بشر و آمادگی‌ روحی‌ بشریت‌ دارد، تا جهان‌ به‌ استقبال‌ آن‌ امام‌ عدل‌ و آزادی‌ برود. طبیعی‌ است‌ اگر آن‌ حضرت‌ پیش‌ از فراهم‌ شدن‌ مقدمات‌ در میان‌ مردم‌ ظاهر شود، سرنوشتی‌ مانند دیگر امامان‌ (شهادت‌) یافته‌ و قبل‌ از تحقق‌ آن‌ آرمان‌ بزرگ‌ دیده‌ از جهان‌ برخواهد بست‌.

2ـ محفوظ‌ ماندن‌ از شر جباران‌ و ستمگران‌ است‌.

3ـ در بعضی‌ از روایات‌ حکمت‌های‌ دیگری‌ از جمله‌ آزمایش‌ مردم‌ و اندازه‌ پایبندی‌ و پایداری‌ آنان‌ به‌ دین‌ و ولایت‌ بیان‌ شده‌ است‌. غیبت‌ آن‌ حضرت‌ سبب‌ می‌شود تا نفاق‌ پنهان‌ عده‌ای‌ آشکار شود، ایمان‌ حقیقی‌ دوستداران‌ و شیعیان‌ واقعی‌ امام(عج) از افراد ناخالص‌ و سست‌ ایمان‌ جدا و پاک شود و در یک جمله‌ مؤمن‌ از منافق‌ معلوم‌ شود.



www.qm313.com


Hamid Kamanbedast

پرسش  : لطفاً دلایل عقلی و فلسفی بر وجود امام زمان (عج) را بیان کنید؟

پاسخ :

 

اول بیاندیشیم که دلیل فلسفی بر وجود امام زمان (عج) یعنی چه و منظور از آن چیست – اگر گسی دلیل فلسفی وجود خودمان از ما سؤال نماید، چه می‌گوییم؟!

یک موقع کسی دلیل اعتقادی، یا دلایل قرآنی، یا اخبار روایی یا دلایل عقلی می‌خواهد، یک موقع سؤال می‌شود «دلایل فلسفی»، آن هم برای اثبات «وجود» یک شخصی که از «ممکنات» است و نه واجب الوجود چیست؟ خُب یعنی چه؟ منظور چیست؟ اثبات شود که او وجود دارد، یا اثبات شود که فلسفه‌ی وجودی‌اش چیست؟  

در هر حال توجه به نکات ذیل برای شناخت و باور امام زمان (عج) لازم و ضروری می‌باشد:

الف – شناخت، همیشه مرحله‌ای است. مثلاً کسی نمی‌تواند بگوید که من اصلاً وجود دانشگاه تهران را قبول ندارم، اما به من اثبات کنید که فلان استاد در فلان رشته و در آن دانشگاه، شخص باسوادی است و خوب درس می‌دهد یا اصلاً فلسفه‌ی وجودی‌اش چیست؟

Hamid Kamanbedast