ROSHANGARAN

ROSHANGARAN

امیرالمؤمنین علی(ع) : اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند ؛ اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند؛ اگر گوش شنوا دارید حق را به گوشتان خواندند.

نویسندگان

۳۴ مطلب با موضوع «شبهات دینی Doubt :: مجموعه شبهات دوم» ثبت شده است

پرسش : اگر نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مى‏دارد، چرا بعضى نمازگزاران مرتکب خلاف مى‏شوند؟

پاسخ :


اولاً تخمه پوک، هیچ گاه سبز نمى‏شود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوک است. نمازى سبب دورى انسان از مفاسد مى‏شود که با حضور قلب باشد وگرنه حرکت لب و کمر چنین خاصیّتى را ندارد. 
اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمى مى‏دهد به این معنا نیست که هرکس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد مى‏رسد، بلکه به این معناست که مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آنکه با جدّیّت درس بخوانید و آنچه را مى‏خوانید بفهمید. نماز نیز اگر با اصول و شرایطى که دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منکر مى‏شود. «اِنّ الصّلوةَ تَنهى‏ عن الفحشاءِ و المُنکر»( سوره عنکبوت، آیه 45) 
ثانیاً نمازگزارى که گاهى خلاف مى‏کند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر بود، زیرا همین نمازگزار براى صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاک باشد، لباس و مکانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احکام و مسائل، سبب دور شدن او از برخى گناهان و منکرات مى‏شود، همان گونه که پوشیدن لباس سفید، انسان را از نشستن روى زمین آلوده باز مى‏دارد.




Hamid Kamanbedast

پرسش : گمراه کردن خداوند چگونه است؟ در برخی آیات آمده است که خداوند هرکسی را بخواهد گمراه می‌کند؟ مگر می‌شود که خداوند کسی را هم گمراه کند؟ آیا این خارج از عدالت خداوند نیست؟

پاسخ :

بله، در آیات بسیاری تأکید و تصریح شده که او هر که را بخواهد هدایت می‌کند و هر که را بخواهد گمراه می‌کند، مانند:

«أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ» (فاطر، 8)

ترجمه: آیا آن کس که زشتى کردارش براى او آراسته شده و آن را زیبا مى‏بیند [مانند مؤمن نیکوکار است] خداست که هر که را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر که را بخواهد هدایت مى‏کند پس مبادا به سبب حسرت‌ها[ى گوناگون] بر آنان جانت [از کف] برود قطعاً خدا به آنچه مى‏کنند داناست.

الف – اخیراً باب شده که آخر هر سؤالی می‌پرسند: «آیا این با عدل خدا منافات یا مغایرت ندارد؟»؛ خب باید دقت شود که این سؤال یعنی چه؟ آیا مخلوق، کار منافی با عدلی پیدا کرده که خدا از آن خبر نداشته است؟ یا می‌خواهد بگوید: خدا هم مثل این خدایان روی زمین (العیاذ بالله) ظلم می‌کند؟! [چرا که نقطه مقابل عدل، همان ظلم است].

پس ابتدا باید دقت شود که هیچ امر خداوند متعال (قول و فعل او)، با عدلش منافات ندارد و اساساً هیچ یک از صفات الهی با یک دیگر منافات یا تضاد یا تناقض ندارد، چرا که مرکب نیست، و همه صفات عین ذات هستند و او منزه (سبحان) از هر گونه نقص و کاستی و نیستی و فنا و ... می‌باشد.

 

Hamid Kamanbedast

پرسش : در قرآن کریم آمده است که خداوند، ابلیس را پس از آن همه عبادت، فقط به خاطر امتناع از یک سجده، معذب کرد. چرا از او نگذشت؟ او که ارحم الراحمین است

پاسخ :

به چند نکته‌ی بسیار مهم باید توجه شود:

اول: برخی از مردم، گناه خویش و دیگران را دانه‌ای، زمانی یا (به قول معروف کیلویی) محاسبه می‌کنند! مثلاً می‌گویند: فقط یک یا ده بار این گناه را انجام دادم و یا طول مدت گناه من فقط یک ساعت، یا 70 سال بود، پس چرا چنین نتیجه (عذاب) سنگینی دارد؟! اما محاسبه‌ی خدا چنین نیست. خدا هم گناه را می‌بیند و هم آثار آن تا آخر الزمان را می‌بیند و همه را در نامه‌ی اعمال هر کس ثبت و نزد امام زمان هر عصری [و لوح محفوظ] احصاء می‌نماید:

«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)

ترجمه: البته این ماییم که مرده‏ها را زنده مى‏کنیم و آنچه را از پیش فرستاده‏اند (از عمل‏هاى حال حیات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مى‏نویسیم، و همه چیز را در امام آشکار به طور فراگیر برشمرده‏ایم.

پس وقتی فرد می‌گوید: من فقط یک دروغ گفتم، یا ...، خبر ندارد که دروغش چه آثار سو و مستمری گذاشته است. چه سرنوشت‌هایی در طی نسل‌ها را تغییر داده است؛ و همین‌طور است بزرگی گناه یک سجده نکردن ابلیس.

دوم: گناه، یعنی سرپیچی از فرمان خدا که در نظام آفرینش، نتیجه‌اش هلاکت و فلاکت (معذب شدن) عبد است. پس هیچ گناهی، کم یا کوچک نیست. چنان چه امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «بزرگ‌ترین گناه آن است که صاحبش (مرتکبش) آن را کوچک بشمارد».

Hamid Kamanbedast

پرسش : آیا خیراتی که برای اموات انجام می‌شود به آنان می‌رسد (توضیح دهید)، آیا در این زمینه‌ی روایات محکم و مستندی داریم؟

پاسخ :

مرگ انتقال به عالم دیگری به نام برزخ است که پس از این انتقال رابطه‌ی متوفی با عالم ماده (دنیا)‌ به طور کلی منقطع نمی‌گردد، بلکه چون دیگر حضور، ارتباط، سخن و یا درخواستش قالب مادی ندارد، ما [زندگان] که محصور در جسم هستیم، آن را درک نمی‌کنیم.
کسی که از دنیا رفته است، تا مدت‌ها حتی تعلقاتش باقی می‌ماند و حتی اگر این تعلقات بسیار شدید باشد، موجب اذیت او می‌شود، چرا که حتی تا مدت‌ها مرگ خود را باور نمی‌کند.

از جمله ارتباطاتی که قطع نمی‌شود، ارتباط با عمل و آثار عمل است. چه عمل خوب و چه عمل بد و یا به تعبیر دینی، چه صواب و چه معصیت. چرا که هر عملی، دارای خواص و آثاری است که نه تنها با مرگ عامل (صاحب عمل)‌ از بین نمی‌رود، بلکه تا مدت‌ها و گاهی تا قیامت باقی می‌ماند. پس همان طور که خیر یا شر عملش در طول حیات به او می‌رسید و در ضمن ذخیره‌ی آخرتش نیز می‌شد، خیر یا شر آثار عمل نیز به او می‌رسد و ذخیره‌ی آخرت نیز می‌گردد. لذا همان طور که متوفی در برزخ با صورت اعمال خود زندگی می‌کند، صورت آثار اعمالش نیز به او می‌رسد و موجب رحمت یا زحمت بیشتر او می‌گردد. خداوند متعال می‌فرماید: من عمل و آثار عمل را می‌نویسم و همه را نزد امام آشکار جمع می‌کنم:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى‏ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ» (یس - 12) 
ترجمه: ماییم که مردگان را زنده مى‏کنیم و آن چه کرده‏اند و آن چه از آثارشان بعد از مردن بروز مى‏کند همه را مى‏نویسیم و ما هر چیزى را در امامى مبین برشمرده‏ایم‏.

Hamid Kamanbedast