ROSHANGARAN

ROSHANGARAN

امیرالمؤمنین علی(ع) : اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند ؛ اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند؛ اگر گوش شنوا دارید حق را به گوشتان خواندند.

نویسندگان

۸۴ مطلب با موضوع «شبهات دینی Doubt» ثبت شده است

پرسش : ما خدا را قبول داریم و می‌خواهیم خدایمان را آن طور که دوست داریم عبادت کنیم، نه آن طور که دیگران دیکته می‌کنند.

سوال : وقتی در اعتراض به رفتار دوستان هم دانشجوی خود می‌گویم: «مگر مسلمان نیستید؟!» می‌گویند: « چرا شما هر کس نماز نمی‌خواند و یا ... را غیر مسلمان می‌نامید و ما خدا را قبول داریم و می‌خواهیم خدایمان را آن طور که دوست داریم عبادت کنیم، نه آن طور که دیگران دیکته می‌کنند». پاسخ چیست؟

پاسخ :

به دوستان بفرمایید: اولاً مسلمانی که نماز نخواند و یا در نماز تنبل باشد، مثلاً گاهی بخواند و گاهی نخواند و یا آخر وقت و بی‌حوصله بخواند را «تارک الصلوه – یعنی ترک کننده‌ی نماز» و یا «کاهل الصلوه – یعنی تنبل در نماز» می‌خوانند.


ثانیاً «شناخت خداوند» به این عنوان که «خدایی هست» به تنهایی کافی نیست. چرا که نه تنها خداوند متعال از هر چیزی آشکارتر و شناخته‌ شده‌تر است، بلکه همه چیز به او شناخته می‌شود.
ابلیس هم خدا را می‌شناخت. سال‌ها او را عبادت کرده بود و به هنگام استکبار، گردنکشی و معصیت نیز با خدا سخن گفت. اما فرمانش را اطاعت ننمود و به همین دلیل از درگاه قرب الهی طرد شد و در جرگه‌ی اهل جهنم و عذاب قرار گرفت.

حتی کفار نیز همگی خداوند را می‌شناسند، اگر چه گاهی برای توجیه و فرار از اقرار اسم‌های متفاوتی برایش انتخاب می‌کنند. چنان چه حق‌تعالی در شش آیه به صورت صریح می‌فرماید: اگر از آنان بپرسی که چه کسی زمین و آسمان را خلق نموده است، می‌گویند: «الله»!

مانند: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّه» (العنکبوت 61)‏

Hamid Kamanbedast

پرسش : اگر در فرانسه یا سایر کشورهای اروپایی قانون منع حجاب تصویب شده است، ما نیز قانون رعایت حجاب را تصویب کرده‌ایم، پس چرا باید از آنها انتقاد کنیم؟!


پاسخ: دلایل بسیار است، از جمله:

الف – قانون به صرف تصویب اکثریت، غیر قابل انتقاد نمی‌شود. بلکه باید با عقل، ارزش‌های انسانی و حقوق واقعی بشر نیز سازگاری داشته باشد. این سؤال مثل آن است که از آمریکا بپرسیم: چرا قانون شکنجه توسط بازجویان را تصویب کردید؟! چرا قانون بازداشت طولانی مدت و حبس بدون محاکمه را تصویب کردید؟! چرا ربایش مخالفان خود در سرتاسر جهان و انتقال به نقاط نامعلوم (مثل زندان‌های ابوغریب یا گواتناما) را تصویب کردید؟! چرا به دادگاه‌های خود اجازه داده‌اید که اتباع و حتی رؤسای کشورهای دیگر را محاکمه کنند و برایشان قرار بازداشت صادر کنند؟ یا هزاران چرای دیگر؟! در پاسخ بگویند: چون شما هم قوانینی بر خلاف اینها را تصویب کردید، پس جای اعتراض و انتقادی نیست! خیر. دست کم در جهان امروز ـ و به ویژه کشورهای مدعی دمکراسی – به ویژه در مواردی که نه تنها اتباع یک کشور، بلکه انسانیت و اخلاق دچار خسران می‌شود و همه‌ی آحاد بشر دچار خطر می‌شوند، جای انتقاد و اعتراض باقی است.

ب – یک ماده‌ی قانونی باید با قانون اساسی و حقوق مدنی آن کشور مطابقت داشته باشد. قانون حجاب در کشور ما هیچ منافاتی با قانون اساسی و حقوق مدنی ما ندارد. اما قانون [سیاسی] منع حجاب در فرانسه یا برخی دیگر از کشورهای اروپایی، با قانون اساسی و حقوق مدنی خودشان منافات دارد. پس جای دارد که دیگران انتقاد کرده و معترض باشند که چه‌طور به خاطر اهداف سیاسی و مقطعی خودتان یا تحت فشار لجنه‌های صهیونیستی و یا فشار آمریکا، قانون اساسی و حقوق مدنی خودتان را زیر پا می‌گذارید؟!

Hamid Kamanbedast

پرسش : دین پیامبر (ص) قبل از اسلام چه بوده است؟ اگر می‌گویید به دین ابراهیم (ع) بوده‌اند، پس چرا به دین مسیحی که دین ماقبل است نبوده‌اند، مگر ادیان همه انبیای اولی العزم جهانی نبوده است؟

پاسخ :

الف - اگر چه امروزه یهودیت و مسیحیت در سرتاسر جهان نفوذی دارند، اما به هیچ وجه آنان پیامبر جهانی نبوده‌اند. چنان چه قرآن کریم در آیات متفاوتی بیان داشته است که حضرت موسی علیه‌السلام را برای قوم بنی‌اسرائیل ارسال نموده است و هم چنین است حضرت عیسی علیه‌السلام.
«وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنی‏ إِسْرائیلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونی‏ وَکیلاً» (الإسراء - 2)
ترجمه: و به موسى کتاب تورات را فرستادیم و آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم تا غیر من که خداى عالمم هیچکس را حافظ و نگهبان فرا نگیرند.
«وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ» (الصف - 6)
ترجمه: و چون عیسى بن مریم به بنى اسرائیل گفت: من فرستاده خدا به سوى شمایم در حالى که کتاب آسمانى قبل از خود یعنى تورات را تصدیق دارم و به آمدن رسولى بعد از خودم که نامش احمد است بشارت مى‏دهم ولى همین که آیات روشن برایشان آورد گفتند این سحرى است آشکار.

Hamid Kamanbedast

پرسش : اگر اسلام دین حق و قرآن کتاب کاملی است، پس چرا مسلمانان در همه جای دنیا بدبخت و گرفتار و کفار (به ویژه در اروپا و آمریکا) بسیار پیشرفته تر و متمدن تر از مسلمانان هستند؟!

پاسخ :


ابتدا دقت فرمایید که اصلاً چنین نیست که کفار به ویژه در اروپا و آمریکا پیشرفته تر و متمدن تر از مسلمانان باشند. بلکه آنان در تکنولوژی و برخی از قوانین اجتماعی جلوتر از بسیاری از کشورها و ملت ها و از جمله جوامع اسلامی هستند. چنان چه نه تنها بر کسی پوشیده نیست، بلکه خود نیز اقرار دارند که هنوز نژاد پرستی که در تمامی ادیان و به ویژه اسلام بسیار نکوهیده است، در آن جوامع بیداد می کند. جنگ جهانی اول و دوم و کشتار میلیون ها انسان بی گناه و استفاده از بمب های اتمی، نوترونی، شیمیایی، فسفری و سایر سلاح های کشتار جمعی توسط همین جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته ساخته و استفاده شده و می شود.
در همین نیم قرن اخیر کشتارهای بی رحمانه در جنگ ویتنام و هم چنین در فلسطین – لبنان – بوسنی هرزگوین – ایران – عراق – افغانستان و تمامی کشورهایی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) که به نوعی درگیر جنگ و خونریزی شده اند، توسط همین ها به راه افتاده است و مافیاهای سیاسی و اقتصادی – لژهای فراماسیونی – سازمان های صهیونیستی – گروه های تروریستی رسمی و غیر رسمی – سازمان های جاسوسی ... و جنایات هولناکی که در سرتاسر گیتی انجام می دهند، متعلق به همین به اصطلاح متمدنین پیشرفته است. و نهایت آن که در آمریکا و اروپا بیش از هر جای دیگری هنوز برده داری و برده کشی زنان در قالب های مدرن و سنّتی رایج است و خرید و فروش کودکان و حتی اعضای آنان از افتخارات این قوم است!

Hamid Kamanbedast

پرسش : در متنی که به صورت گسترده ایمیل شده است، [البته با الفاظی رکیک] مدعی شده‌اند که آن چه که اسلام از بهشت تعریف کرده است، همه با توجه به گرایشات و لذاید طبیعی دنیوی می‌باشد.

پاسخ

این ایمیل را توسط کاربران گرامی دریافت نموده و خوانده‌ایم. از الفاظ رکیک آنها اصلاً ناراحت نشوید، چرا که معرف فرهنگ خودشان است و معمولاً چنین بوده و هست که مخالفین اسلام و انقلاب اسلامی، چون سخنی منطقی ندارند، عصبی شده و این ناهنجاری روانی خود را با فحش، دروغ، تهمت و جوسازی بروز می‌دهند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «الناس اعداء ما جهلوا». یعنی انسان‌ به آن چه جاهل است، دشمنی می‌کند.

اما در خصوص بهشت یا به تعبیر قرآنی «جنت» نیز باید توجه داشت: کسانی که هیچ باوری به خداوند متعال و حیات پس از مرگ ندارند و همه چیز را از پنجره‌ی طبیعت مادی مشاهده می‌کنند، از مفاهیم نیز هیچ درکی به جز درک مادی نخواهند داشت. اگر به آنان گفته شود که کسی به خاطر عشق و محبت شاخه گلی به مادر یا همسرش هدیه داد، آنها نه عشق را می‌بینند و نه محبت و عواطف انسانی را و فقط همان شاخه گل مادی و طبیعی را می‌بینند و هیچ روحی در پشت این طبیعت یا فعل فیزیک اهدا را درک نمی‌کنند. لذا جا دارد که بگویند: کار مهمی نکرده است، باغبان‌های شهرداری نیز هر روز وانت وانت گل می‌آورند و می‌کارند. و یا بگویند: اگر عشق و محبت داشت و یا می‌خواست به نوعی قدردانی کند، چرا طلا یا پول ندارد؟! چرا که او به جز عناصر طبیعی چیزی را نمی‌شناسد و بالتبع قبول ندارد. لذا خالق‌شان از آنها به عنوان «حیوان» یا حتی پست‌تر یاد می‌کند. بدیهی است که منظور از اطلاق «حیوان یا بدتر» به این دسته از مخلوقات، فحش نیست. بلکه بیان واقعیت و حقیقت وجودی آنهاست.

Hamid Kamanbedast

پرسش : چرا ما باید تقاص گناه حضرت آدم و حوا (ع) را بدهیم؟ مگر نفرمود کسی را به خاطر جرم دیگری مجازات نمی‌کنم؟ آیا این تناقض نیست؟ شاید ما دلمان نمی‌خواست به این دنیا بیاییم.

پاسخ :


این سؤالات و شبهات بیشتر به خاطر اطلاعات غلط رایج شده از حقایق هستی و نیز مخلوط کردن مباحث متفاوت ایجاد می‌شود. برای روشن شدن موضوع باید به چندین نکته توجه نمود. از جمله:
الف – سؤال، مشورت و نظرخواهی برای کسی است که به آن نیاز دارد و خدواند علیم، حیکم، هستی و کمال محض و غنی است. لذا نیازی به نظرخواهی و مشورت یا کسب اجازه ندارد. پس در مورد خلقت خود از کسی نظرخواهی نکرده و با کسی مشورت ننموده و نمی‌نماید.
ب – بسیاری گمان می‌کنند که هبوط حضرت آدم و حوا (ع) به زمین به خاطر گناهشان بوده است. لذا از یک سو این هبوط را نوعی عذاب قلمداد می‌کنند و از سوی دیگر معترض می‌گردند که ما چرا باید به خاطر گناه آنها از بهشت رانده شده و در زمین زندگی کنیم؟! در حالی که اصلاً چنین نیست. بلکه خداوند قبلاً از خلقت حضرت آدم (ع) به ملائکه فرمود که می‌خواهم در زمین «خلیفه» قرار دهم و همین امر موجب سؤال آنها شد که چرا یک آدم خلق شده از خاک را خلیفه می‌کنی؟! ما را خیلفه قرار بده که فاثد نیازهای مادی و تبعات آن هستیم و تو را تسبیح می‌کنیم:

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» (البقره، 30)
ترجمه: و چون پروردگارت بفرشتگان گفت: من می‌خواهم در زمین جانشینى بیافرینم گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مى‏آورى که تباهى کنند و خون‌ها بریزند؟ با اینکه ما تو را به پاکى مى‏ستائیم و تقدیس مى‏گوییم؟ گفت من چیزها میدانم که شما نمیدانید

Hamid Kamanbedast

پرسش : اسلام و ملیّت - ما باید اول بگوییم که مسلمانیم یا بگوییم ایرانی هستیم؟ چرا از ایرانی بودن خود با قدمت و تاریخ کهنی که داریم فرار می‌کنیم؟

پاسخ :


ما نه تنها از ایرانی بودن و مسلمان بودن خود فرار نمی‌کنیم، بلکه به هر دو افتخار نیزمی‌کنیم. از یک سو بهترین و کامل‌ترین دین را برگزیدیم و از سوی دیگر از ملّتی با شعور و برخوردار از تاریخ و فرهنگ والا هستیم.
«دین» و «ملیّت» از یک سنخ نیستند که با هم مقایسه شوند، یا به رقابت پرداخته و نسبت به یک دیگر تقدم و تأخر یابند و یا احیاناً یکی جایگزین دیگری شود.

این که می‌بینید اخیراً (به ویژه در ایران) سعی می‌کنند تا ملیّت ایرانی، یا فارسی، یا پارسی، در مقابل دین قرار دهند [و با نزدیک شدن انتخابات این جوّ داغ‌تر نیز شده است] - عده‌ای شعار می‌دهند که اسلام عربی است و ما ایرانی هستیم عده‌ای دیگر اسلام ایرانی را طرح می‌کنند و عده‌ای نیز با واژگان «فارس و پارس» به جنگ اسلام و دین مردم آمده‌اند، علّتش این است که از این دین و دینداری مردم ضرر دیده‌اند. اعتقاد و علاقه مردم ما به دین اسلام را می‌دانند و برایش هیچ جایگزین (آلترناتیوی) به جز «ملّیت» پیدا نمی‌کنند. چرا که پس از حبّ دین، قوی‌ترین حبّ عمومی مردم همان حبّ به کشور، میهن و وطن‌شان است. همین گروه وقتی به مخاصمه به نفع امریکا بر می‌خیزند، بسیار عالمانه ملیّت را ردّ کرده و سخن از «حکومت جهانی» و البته به سرکردگی امریکا و نه حضرت مهدی (عج) به میان می‌آورند.

Hamid Kamanbedast

پرسش : از خانواده‌های مذهبی فرزندان ناصالح به دنیا می‌آیند و از خانواده‌های بی‌دین یا کم تقید، فرزندان صالحی می‌آیند! علت چیست و آیا با عدل الهی مغایرت ندارد؟!

پاسخ :

 

هیچ امری در عالَمِ خلقت با عدل الهی مغایرت ندارد. خدایی که عادل نباشد، اصلاً خدا نیست، چرا که نقطه مقابل عدل، ظلم است و حتی فرض ظلم در مورد خدا نیز غلط است. کسی که عادل نباشد، معلوم است که علیم، حکیم، قادر و متعال نیز نمی‌باشد و کلاً ضعف، نقص و نیستی به او راه یافته است و خداوند متعال منزه (سبحان) از این اوصافی می‌باشد که فقط در مورد مخلوقات صدق می‌نماید:

«سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ» (الزخرف، 82)

ترجمه: پروردگار آسمان‌ها و زمین [و] پروردگار عرش از آنچه وصف مى‏کنند منزه است.

به چند نکته‌ی مهم باید توجه داشت:


Hamid Kamanbedast

پرسش : نسبت جمعیت شیعه به جمعیت مردمان کره زمین شاید هفتاد به یک باشد و همه نیز خود را محق می‌دانند. آیا ساده لوحانه نیست که ما خود را منتخب خدا بدانیم.

پاسخ :


ما اسلام و تشیع را حق می‌دانیم و سعی می‌کنیم حق‌گرا باشیم، نه این که الزاماً خود را منتخب خدا بدانیم، چرا که حالا معلوم نیست که خود ما چقدر مسلمان و شیعه باشیم.

بدیهی است که اگر «حق» تعریفی نداشته باشد و برای تشخیص آن نیز ملاک و معیاری وجود نداشته باشد، همین وضعیت پیش می‌آید و هر کسی خود را محق می‌خواند و اگر داوری و قضاوت لازم آید نیز ملاک‌های باطل محک تشخیص حق می‌شوند، ملاک‌هایی چون قدرت و اکثریت.

اگر به اندیشه‌های غربی توجهی کنید، همیشه چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم «قدرت» را ملاک «حقانیت» بر شمرده‌اند – همیشه حق با کسی است که دارای قدرت بیشتری است و می‌تواند خواسته‌اش را با زور محقق و نظرش را با زور القا نماید. البته تا نیم قرن پیش که به نفع‌شان بود، «اکثریت» را ملاک تشخیص «حقانیت» قرار داده بودند، اما از دوره‌ای که احساس کردند اکثریت در کشور خودشان و بالتبع اکثریت در جهان با صاحبان «قدرت»، سیاست‌ها و عملکردهای‌شان مخالف هستند، مدعی شده‌اند که دیگر «اکثریت» ملاک نیست و اساساً اکثریت نا مطلع نباید بیایند در یک امر تخصصی شرکت کرده و نظر بدهند، به ویژه در عرصه سیاست، ثروت  و قدرت.

 

 

Hamid Kamanbedast

پرسش : چرا ابلیس با آن که در ملکوت بود و حقایقی از جبروت الهی را می‌دانست و می‌دید، نافرمانی کرد و حال آن که علم ما بسیار کم و گاه در حد نقل قول دیگران است؟

پاسخ :


همین خود درس بزرگی است تا بدانیم «انسان به طرف آن چه دوست دارد می‌رود، نه آن چه می‌داند».

انسان نیز در این رفتار فرقی با ابلیس ندارد و حتماً لازم نیست که جلوه‌هایی از اولوهیت، ربوبیت و جبروت الهی را در عالم دیگری ببیند. در همین عالم ماده نیز می‌بیند و اگر کمی تعمق و تأمل کند، لایه‌های درونی نیز برایش مکشوف می‌گردد، اما روی بر می‌گرداند و به دنبال نفس می‌رود.

یکی به اندازه یک چوپان یا کشاورز خورشید را می‌شناسد و یکی به اندازه یک دانشمند فیزیک و یکی هم ممکن است با جهالتی که دارد، اصلاً با خورشید قهر کند و برود در یک غاری زندگی کند [هر چند که از فواید خورشید خواسته یا نخواسته بهره‌مند می‌گردد].

اما، این شناخت‌ها، با تمامی تفاوت مراتب‌شان، به هیچ وجه سبب نمی‌شوند تا انسان به سوی آنها برود یا نرود. بلکه هر کسی سراغ آن چه می‌رود که آن را دوست دارد. به قول عرفا: «محبّ مایل به لقا و وصال محبوب است»، لذا «محبّت انگیزه و هدف حرکت است و نه صرف شناخت».

Hamid Kamanbedast