پرسش : اگر در فرانسه یا سایر کشورهای اروپایی قانون منع حجاب تصویب شده است، ما نیز قانون رعایت حجاب را تصویب کردهایم، پس چرا باید از آنها انتقاد کنیم؟!
پاسخ: دلایل بسیار است، از جمله:
الف – قانون به صرف تصویب اکثریت، غیر قابل انتقاد نمیشود. بلکه باید با عقل، ارزشهای انسانی و حقوق واقعی بشر نیز سازگاری داشته باشد. این سؤال مثل آن است که از آمریکا بپرسیم: چرا قانون شکنجه توسط بازجویان را تصویب کردید؟! چرا قانون بازداشت طولانی مدت و حبس بدون محاکمه را تصویب کردید؟! چرا ربایش مخالفان خود در سرتاسر جهان و انتقال به نقاط نامعلوم (مثل زندانهای ابوغریب یا گواتناما) را تصویب کردید؟! چرا به دادگاههای خود اجازه دادهاید که اتباع و حتی رؤسای کشورهای دیگر را محاکمه کنند و برایشان قرار بازداشت صادر کنند؟ یا هزاران چرای دیگر؟! در پاسخ بگویند: چون شما هم قوانینی بر خلاف اینها را تصویب کردید، پس جای اعتراض و انتقادی نیست! خیر. دست کم در جهان امروز ـ و به ویژه کشورهای مدعی دمکراسی – به ویژه در مواردی که نه تنها اتباع یک کشور، بلکه انسانیت و اخلاق دچار خسران میشود و همهی آحاد بشر دچار خطر میشوند، جای انتقاد و اعتراض باقی است.
ب – یک مادهی قانونی باید با قانون اساسی و حقوق مدنی آن کشور مطابقت داشته باشد. قانون حجاب در کشور ما هیچ منافاتی با قانون اساسی و حقوق مدنی ما ندارد. اما قانون [سیاسی] منع حجاب در فرانسه یا برخی دیگر از کشورهای اروپایی، با قانون اساسی و حقوق مدنی خودشان منافات دارد. پس جای دارد که دیگران انتقاد کرده و معترض باشند که چهطور به خاطر اهداف سیاسی و مقطعی خودتان یا تحت فشار لجنههای صهیونیستی و یا فشار آمریکا، قانون اساسی و حقوق مدنی خودتان را زیر پا میگذارید؟!
بدیهی است که اتباع و یا خارجیان مقیم یک کشور، اگر از طبیعیترین حقوق دینی و ملی خود نیز محروم گردند، لااقل باید از حقوق شهروندی همان کشور که باید بر اساس قانون اساسی و منطبق با حقوق مدنی آن کشور مصوب گردد، برخوردار باشند. لذا ما و هر مسلمان و هر آزادهی دیگری حق دارد به تصویب این قانون در کشورهای اروپایی و اعمال آن علیه مسلمانان تبعه یا مقیم، منتقد و معترض باشد.
پ – قانون مصوب باید دست کم ضد و متعارض با ادعاها نباشد. اسلام، جمهوری اسلامی ایران و هر عقل سلیمی، نه تنها هیچگاه آزادی بی حد و حصر را نمیپذیرد، بلکه آن را دروغ محض برای فریب مردم قلمداد مینماید. لذا ما معتقد به «دمکراسی غربی اگر چه دروغ است و فقط به جهان اسلام و جهان سوم دیکته میشود» نیستیم و به همین دلیل واژهی «مردم سالاری اسلامی» را به جای واژهی فریبکارانهی «مردم سالاری» نشانده و پذیرفتیم و رأی اکثریت را در صورتی که با حکم خدا تعارضی نداشته باشد، موجه و محترم قلمداد میکنیم.
اما غرب و به ویژه فرانسه، مدعی دمکراسی مطلق هستند. همگان (به ظاهر) آزادند هر گونه که میخواهند باشند. اگر چه این امکان را در حوزهی سیاست یا اقتصاد و نیز سایر حوزههایی که منافعشان به خطر میافتد به احدی نمیدهند (مثل حوزه فرهنگ یا رسانه)، اما دستکم مدعیاند که در پوشش رعایت میکنند. حال چطور شد که یک دختر دانشآموزان یا دانشجو و یا یک بانوی کارمند، در هر گونه عریان شدن (به نفع مرد سالاری غربی) آزاد است، اما در پوشش خود نه تنها آزاد نیست، بلکه طبق قانون مجبور میشود که پوشش خود را برای مطامع آنان کنار بگذارد؟! آیا این قانون است، یا بردهداری؟!
www.x-shobhe.com
روشنگران این مطلب را اضافه می کند که :
مقایسه این دو اشتباه است.چون شرایط اجتماعی و تبعات وضع چنین قوانینی متفاوت است.پوشیدگی و حفظ عفاف و حیا در جامعه نتایج مثبت و سازنده ای دارد و در کنار سایر تعالیم مذهبی از بسیاری مفاسد اخلاقی پیشگیری می کند.اما بدیهی است که برهنگی، تبعات منفی و مخربی دارد و سبب پیدایش بسیاری از مفاسد و ناامنی ها خواهد شد و بویژه رکن اصلی اجتماع یعنی خانواده را با چالش جدی مواجه خواهد کرد.با این وجود و با توجه به تجارب گذشته، این واقعیت که صاحبان ثروت و قدرت و رسانه در غرب ، اصرار بر ترویج برهنگی دارند و نیز اصرار دارند که این رویه مخرب را در سطح جهان گسترش دهند دلایل متعددی دارد که نیاز به مباحث مفصل دارد که در اینجا فرصت پرداختن به آنها نیست.
آیا می شود به اسم آزادی ، بستن کمربند ایمنی برای رانندگان خودرو را ممنوع کرد؟! خیر، چون همه می دانند که بستن کمربند ایمنی از بسیاری مخاطرات جلوگیری می کند.اینجا آزادی محدود می شود تا سلامتی فرد و جامعه حفظ گردد.
آنها خودشان هم می دانند خوردن مشروب و نوشیدنی های مست کننده چه آثار مخرب و خطرناکی برای فرد و اجتماع دارد اما قانونی در ممنوعیت آن وضع نمی کنند.گویا هم بازار مشروبات الکلی برای آنها پرسود است و هم ذهنهایی که توسط مشروب کارایی واقعی خود را از دست می هند.گویا لذت بردن به هر قیمتی برای آنها به نام آزادی قابل توجیه است حتی به قیمت متلاشی شدن و اضمحلال همه ارزشهای الهی،انسانی و اخلاقی
و گرنه اگر کسی ذره ای انصاف داشته باشد قطعا می پذیرد که دستورات شریعت الهی هم منطقی و عاقلانه است و هم به نفع فرد و جامعه است چراکه خداوند برای بندگانش ضرر و زیان نمی خواهد.
جدای از مباحث شرعی، اساساً برهنگی در شأن انسان نیست.برای انسان شایسته نیست که وجوه جسمی و جنسی اش را بیش از وجوه انسانی اش در معرض دیگران به نمایش بگذارد.
اگر قانونی در دفاع از حجاب وضع شود این قانون از ارزشهای موجود در جامعه دفاع کرده است اما قانون مدافع برهنگی بسیاری از این ارزشها را نادیده گرفته است.