پرسش : ما خدا را قبول داریم و میخواهیم خدایمان را آن طور که دوست داریم عبادت کنیم، نه آن طور که دیگران دیکته میکنند.
سوال : وقتی در اعتراض به رفتار دوستان هم دانشجوی خود میگویم: «مگر مسلمان نیستید؟!» میگویند: « چرا شما هر کس نماز نمیخواند و یا ... را غیر مسلمان مینامید و ما خدا را قبول داریم و میخواهیم خدایمان را آن طور که دوست داریم عبادت کنیم، نه آن طور که دیگران دیکته میکنند». پاسخ چیست؟
پاسخ :
به دوستان بفرمایید: اولاً مسلمانی که نماز نخواند و یا در نماز تنبل باشد، مثلاً گاهی بخواند و گاهی نخواند و یا آخر وقت و بیحوصله بخواند را «تارک الصلوه – یعنی ترک کنندهی نماز» و یا «کاهل الصلوه – یعنی تنبل در نماز» میخوانند.
ثانیاً «شناخت خداوند» به این عنوان که «خدایی هست» به تنهایی کافی نیست. چرا که نه تنها خداوند متعال از هر چیزی آشکارتر و شناخته شدهتر است، بلکه همه چیز به او شناخته میشود.
ابلیس هم خدا را میشناخت. سالها او را عبادت کرده بود و به هنگام استکبار، گردنکشی و معصیت نیز با خدا سخن گفت. اما فرمانش را اطاعت ننمود و به همین دلیل از درگاه قرب الهی طرد شد و در جرگهی اهل جهنم و عذاب قرار گرفت.
حتی کفار نیز همگی خداوند را میشناسند، اگر چه گاهی برای توجیه و فرار از اقرار اسمهای متفاوتی برایش انتخاب میکنند. چنان چه حقتعالی در شش آیه به صورت صریح میفرماید: اگر از آنان بپرسی که چه کسی زمین و آسمان را خلق نموده است، میگویند: «الله»!
مانند: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّه» (العنکبوت 61)
اما راجع به «عبادت خداوند متعال آن طور که خودمان میخواهیم» که اخیراً بسیار شنیده میشود! به دوستان بفرمایید: آن دیگر عبادت خودتان است و نه عبادت خداوند متعال! لذا، به دوستان بفرمایید این که کسی خدا را قبول داشته باشد شرط کافی نیست. بلکه مهم این است که خدا انسان را قبول داشته باشد. خیلیها خدا را قبول دارند، اما مستقیم به جهنم میروند.
بدیهی است که خداوند کریم نیازی به بندگی و عبادت ما ندارد و فرامیناش برای رسیدن ما به رشد، کمال و تقرب به کمال مطلق (الله جل جلاله) است. پس، آیا آن که جهان و ما را خلق کرده، به همه چیز علم دارد، همه چیز در ید قدرت اوست و بازگشت به سوی اوست، میداند که بندهاش چگونه باید اطاعت و عبادت کند، یا بنده خودش تشخیص میدهد؟! آیا این بندگی و عبادت خداوند است یا نفس؟!
ابلیس (شیطان) هم از خداوند خواست که فرمان سجده به آدم را از او بردارد و در مقابل او عبادتی کند که هیچ مخلوقی نکرده باشد! اما خداوند متعال از او نپذیرفت. چرا که این دیگر عبادت و اطاعت خودش بود و نه اطاعت از فرمان خدا و بندگی او. خدا نیازی به سجدهی او یا ملائک به آدم نداشت، بلکه آنها بودند که با ولایتپذیری و الگو قرار دادن آدم، به رشد و کمال میرسیدند.
وانگهی از دوستان بپرسید که آیا خداوند به شما وحی فرستاده و فرموده که آزادید تا هر کاری میخواهید بکنید، یا وحی را به نبیاش فرستاده و او اوامر خداوند را به شما ابلاغ کرده است؟ پس، اگر واقعاً میخواهید خداوند را عبادت و اطاعت کنید، باید همان فرامین او را به انجام برسانید. چنان چه میفرماید:
قُلْ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرین (آل عمران – 32)
بگو: از خدا و رسولش فرمان ببرید. پس اگر رویگردان شدند، بدانند که خدا کافران را دوست ندارد.
مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً (النساء – 80)
هر که از پیامبر اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است. و آنان که سرباز زنند، پس ما تو را به نگهبانى آنها نفرستادهایم.
وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً (النساء – 69)
و هر که از خدا و پیامبرش اطاعت کند، همراه با کسانى خواهد بود که خدا نعمتشان داده است، چون انبیاء و صدیقان و شهیدان و صالحان. و اینان چه نیکو رفیقانند.
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم (التوبه – 71)
مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان یکدیگرند. به نیکى فرمان مىدهند و از ناشایست باز مىدارند، و نماز مىگزارند و زکات مىدهند و از خدا و پیامبرش فرمانبردارى مىکنند. خدا اینان را رحمت خواهد کرد، خدا پیروزمند و حکیم است.