ROSHANGARAN

ROSHANGARAN

امیرالمؤمنین علی(ع) : اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند ؛ اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند؛ اگر گوش شنوا دارید حق را به گوشتان خواندند.

نویسندگان

پرسش : مگر هدف از آمدن پیامبران و امامان هدایت انسان نیست، پس چرا در شرایط و برهه‌ی حساس کنونی، امام زمان در غیبت به سر میبره و دسترسی بهش (به ایشان) این قدر سخت دشواره؟! نعوذ باالله، مگر خدا میخواد انسان رو اذیت کنه؟! (شبهه‌ی رایج شده در فضای مجازی)


پاسخ :  این که چرا امام زمان علیه السلام در غیبت به سر می‌برند، یک مقوله و سؤال است، اما سوق دادن ذهن به این که «مگر خدا می‌خواهد انسان را اذیت کند»، یک مقوله‌ی دیگری است. و البته اپ"ادب" در گفتار، بیانگر شخصیت و مواضع می‌باشد. در هر حال، پاسخ سؤال اول مبتنی و مستلزم "امام شناسی و غیبت شناسی" می‌باشد، اما پاسخ سؤال دوم، مبتنی و مستلزم "خداشناسی و توحید" می‌باشد؛ چرا که حتی فرض ظلم و اذیت کردن از ناحیه خداوند متعال، در عین نشناختن و عدم باور و ایمان، افترا و اهانت به او می‌باشد (حتی در عالَم فرض).

الف – البته که انبیا و امامان علیهم السلام، به منظور هدایت بشر و جامعه‌ی بشری گسیل شده‌اند، اما معنا و مصداق هدایت نیز این نیست که آنها در خانه‌ای نشسته باشند و همه بتوانند به دیدار آنها بروند! چنین چیزی در زمان حیات آنها نیز برای همگان میسر نبود، اما هدایت عمومی بود و هست.

ب – به زندگی روزمره‌ی خود نگاه کنیم؛ حتی هدایت یک گروه کوچک علمی، ورزشی، فرهنگی، اقتصادی ... و حتی گردشگری، هزاران هزار تدبیر، وسیله، برنامه، راهبرد و کار علنی و پنهان دارد، پس چگونه تصور می‌شود که هدایت تکوینی و تشریعی خداوند متعال به واسطه‌ی انبیا یا ائمه اطهار علیهم السلام، به چند کار ظاهری که ما می‌بینیم، مانند آمدن به مسجد، رفتن بر منبر، یا قرار گرفتن پشت تریبون و وعظ، خطبه و یا کارهایی از این قبیل خلاصه می‌گردد؟!

ج – بنابر این، امام زمان علیه السلام هستند و به امر الهی، به کارهای امامت می‌پردازند و از فیض وجود گرفته، تا افاضه علم و تمامی انوار هدایتی، تمامی امور گوناگون عالَم، تا حفظ قرآن کریم، تا هدایت انسان‌ها و تمامی مقدرات عالَم هستی، همه از جانب خداوند متعال و توسط کارگزارانش انجام می‌گیرد که "امام" در رأس آنهاست. سوره‌ی القدر چه می‌فرماید؟

« تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ » (القدر، 4)

ترجمه: فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کاری نازل می‌شوند.

د – "امام"، حبلُ الله، عروةُ الوثقی، مصباحُ الهداة، سفینةُ النجاة و حلقه‌ی "اتصال" است، چه در غیبت باشد یا نباشد، چه مردم او را ببینند و یا نبینند!

امام رضا علیه السلام: « اِنَّ الامامة اَجَلُّ قدراً واَعْظَمُ شاْناً واَعْلامکاناً واَمْنَعُ جانباً واَبْعَدُ غَوراً من اَنْ یبلغها النّاس بعقولهم » (اصول کافی، جلد 1، کتاب الحجة)

ترجمه: امامت، ارزشی والاتر، شأنی بزرگ‌تر، جایگاهی برتر، موقعیتی فراتر و ژرفایی فزون‌تر از آن دارد که مردم بتوانند با ملاک‌های عقلی خویش، آن را اندازه گیرند و به آن برسند»

غیبت:

بنابر این، نه تنها نباید اجازه دهیم که امر "هدایت" این‌گونه سخیف ترسیم شود، و امر خطیر "ولایت و امامت"، با شعارهایی چون: «پس کجاست؟ چرا نیامد؟ مگر برای من (ما) فرستاده نشده است و ...؟ سبک قلمداد گردد! بلکه باید در "امام‌شناسی" و نیز "امر غیبت"، اهتمام ورزیم.

"غیبت"، به معنای نبودن، نیست شدن و نابود بودن نمی‌باشد، بلکه در مقابل امر "ظهور" قرار دارد که از حیث شناختی، یعنی "غیبت از شناخته شدن ظاهری" می‌باشد و از حیث اداره‌ی امور، یعنی هنوز بر مسند حکومت مستقر نگردیده است و حکومت نمی‌نماید.

تکالیف امام:

امام دو شأن دارد: یکی "ولایت و امامت" به معنای عام آن می‌باشد، که انتخابش با خداوند است و مردم در آن نقشی ندارند و در هیچ زمان، مکان و شرایطی، منقطع نمی‌گردد؛ اما دیگری "حکومت" است که مستلزم خواست مردم، مساعد بودن زمینه، آمادگی برای پذیرش، فراهم بودن شرایط و ... می‌باشد؛ و خلاصه آن که به "مردم" بر می‌گردد.

خلافت و حکومت حق "امام" است، اما مردم از روی جهل و نادانی خود، در یک برهه، تابع تصمیمات سقیفه‌ها می‌شوند؛ در یک برهه نیز گرد امام جمع می‌شوند و از او با تمنا و اصرار مسئلت می‌دارند که زعامت و حکومت بر ما را بپذیر.

دست کم در عصر خودمان بسیار تجربه کرده‌ایم و هر روز نیز شاهد فراز و نشیب‌هایش می‌باشیم. مردم مسلمان و حتی شیعه‌ی ایران، در یک برهه‌ای «جاوید شاه» می‌گفتند و در شهادتین، نماز و ...، برای بقای ابدی طاغوت شعار می‌دادند و برای قدوم نامبارکش فرش قرمز پهن می‌کردند ...، او نیز پنجه‌ی حکومت ظالمانه‌ی خود را در جسم و جان این مردم فرو برده بود. اما در یک برهه‌ی دیگری، مردم هوشیار و بیدار شدند، "مرگ بر شاه، مرگ بر امریکا و انگلیس و الله اکبر" گفتند، برای ظهور « فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ » به میدان آمدند، تلاش و جهاد و ایستادگی کردند ...، بالتبع آن حکومت سقوط کرد و حکومتی که خواست مردم بود، استقرار یافت، تداوم، رشد و قوتش نیز به مردم بستگی دارد.

تکلیف مردم:

ظهور امام زمان، حضرت مهدی سلام الله علیه برای حکومت نیز خارج از این قواعد کلی نمی‌باشد؛ بنابر این مردم باید با بصیرت تمام، دنبال قابلیت خود و مهیا نمودن زمینه و شرایط لازم، برای حکومت ایشان باشند که با توجه به استیلای ظلم و حکومت طواغیت در عالم، بدون قیام و انقلاب صورت نمی‌پذیرد.

شعار مهدی بیا، مهدی بیا:

این شعار بسیار ژرف و زیباست، اما (از باب مزاح معنادار) به دوستان می‌گفتیم: اولاً بگویید: "مهدی علیه السلام، کجا رفته‌اند که بیاید؟ ایشان در بین ما هستند و جایی نرفته‌اند" – ثانیاً چقدر تنبل هستید که به ایشان می‌گویید: ما نمی‌آییم، تو بیا؟!" انسان عاقل به نور نمی‌گوید: "تو بیا"، بلکه خودش به سمت نور می‌رود.

خدا هست، روز موعود و تحقق وعده‌ها نیز هست، لقاء الله در بهشت برین نیز هست، رسول و کتاب و امام نیز موهبت شده است، اما انسان (مردم)، خودشان باید توجه کنند، انتخاب هدف و مسیر نمایند و گام بردارند. چنان که خدا هست، عبادت هم هست، نماز و قبله هم هست، اما هر کسی خودش باید برای نماز قیام نماید. کسی به بهشت نمی‌گوید: تو بیا!

بنابر این، اگر مردم به گوشه‌ای بخزند – در خواب و چرت عظما فرو روند - ولایت و سلطه‌ی شیاطین جنّ و انس را بپذیرند – به کمی چرب و شیرین دنیا که آنها مقابل مسلمانان پرت می‌کنند راضی شوند - مقابل ظلم رضایت داشته باشند و یا سکوت کنند - ضمن مخالفت نظری با هر گونه فسادی، در عمل یا آلوده باشند و یا دست کم خوش‌شان بیاید و...، با شعار "مهدی بیا، مهدی بیا"، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. هم چنان که قرآن کریم سبب خسران بیشترشان می‌گردد و نمازشان نیز به جای آن که آنها را وصل کند، دورتر می‌نماید.

دسترسی به امام علیه السلام:

دسترسی یعنی چه؟ یعنی دیدن با چشم، شنیدن صدا با گوش و احیاناً دست دادن و مصافحه و گرفتن عکس سلفی با ایشان؟!

بسیاری از مردم، امام عصر خویش را ندیدند، اما او را شناختند، مرتبط و متصل شدند، نسبت به او محبت و مودت پیدا کردند، تبعیت کردند و هدایت شدند؛ اما بسیاری دیگر، امام زمان خویش را با دیده‌ی ظاهری دیدند، صدایش را هم شنیدند، اما فرقش را شکافتند، یا سینه‌اش را دریدند و یا سرش را بریدند.

 

Hamid Kamanbedast

آیا در منابع رده اول اهل سنت؛ روایاتی درباره ظهور امام مهدی (عج) وجود دارد؟

-----------------------------------------------------------------------
باور به مهدویّت از مسائلى است که همه مذاهب اسلامى بر آن اتفاق نظر دارند و مختص به پیروان مکتب اهل‌بیت(ع) نیست. شمار فراوان احادیث مرتبط با مهدویّت در منابع مورد اعتماد اهل‌سنّت، و نقل و تأیید این موضوع توسط دانشمندان بزرگ آنان، به ما اطمینان می‌دهد که باور به ظهور مهدى موعود(ع) به هیچ روى منحصر به شیعیان نیست.
روایات مهدوى در منابع حدیثی اهل سنت
1. اگرچه بخارى در صحیح خود حدیثى که در آنها نام امام مهدى(ع) با صراحت ذکر شده را نیاورده است، اما روایات دیگرى را نقل کرده که به نحوى در پیوند با این‏ موضوع است. براى مثال؛ بابى را به نزول حضرت عیسى(ع) اختصاص داده و در آنجا حدیثى را روایت کرده است که می‌گوید: در آخرالزمان هنگامى که حضرت مسیح فرود می‌آید، امامى از مسلمانان عهده‌دار امور امت اسلامى خواهد بود؛ رسول خدا(ص) فرمود: «چگونه خواهید بود به هنگامى که فرزند مریم در میان شما فرود آید و امام شما از خود شما باشد».[1] همان‌گونه که برخى از شارحان صحیح بخارى به درستى مفهوم این حدیث را دریافته‌اند، منظور از این امام، کسى جز حضرت مهدى(عج) نیست. ابن حجر در شرح این حدیث از ابوالحسن خسعى نقل می‌کند که او احادیث مرتبط با مهدى که می‌گویند وى از این امت است و عیسى پشت سر او نماز خواهد خواند را متواتر می‌داند. وى در ادامه می‌گوید: این‌که در آخرالزمان و نزدیک قیامت، حضرت عیسى پشت سر مردى از این امت نماز خواهد خواند، بر این سخن درست دلالت دارد که زمین هیچ‌گاه از حجت خالى نمی‌ماند.[2]
2. مسلم نیز در صحیح خود علاوه بر حدیث بالا،[3] احادیث دیگرى درباره نزول حضرت عیسى و سایر موضوعات مرتبط با مهدویّت نقل کرده است؛ مانند این حدیث: رسول خدا(ص) فرمود: «در آخر الزمان، خلیفه‌اى خواهد بود که مال را تقسیم می‌کند، بی آن‌که بشمارد».[4]
3. ابن ماجه در سنن خود بابى را با عنوان «باب خروج المهدى» نام‌گذارى، و هفت حدیث در این رابطه نقل کرده است. در این احادیث به قیام حضرت مهدى(عج) و این‌که وى از اهل‌بیت پیامبر(ص) است، و نیز به زمینه‌سازان ظهور آن‌حضرت اشاره شده است؛ مانند این حدیث: پیامبر خدا(ص) فرمود: «مهدى، از ما اهل‌بیت است. خدا [کار او را] در یک شب، سامان می‌دهد».[5]
4. در سنن ترمذى نیز بابى به «ما جاء فى المهدى» اختصاص یافته و احادیثى صریح و صحیح در آن نقل شده است؛[6]مانند این حدیث: پیامبر(ص) فرمود: «دنیا از میان نمی‌رود تا آن‌که مردى از خاندانم، و همنام من، فرمان‌رواى عرب شود».[7]
ترمذى درباره سه حدیث از این مجموعه تصریح می‌کند که «هذا حدیث حسن صحیح».[8] بعد از این باب ابواب مرتبط دیگرى نیز با موضوعاتى مثل نزول حضرت عیسى(ع) و فتنه دجّال آمده است.
5. بیشترین و صریح‌ترین احادیث مهدویت را ابو داوود آورده است. او در سنن خویش ذیل عنوان «کتاب المهدى» احادیث متعدّدى را نقل کرده است که بر دوازده‌گانه بودن امامان، هم‌نام بودن مهدى با پیامبر اکرم(ص)، طولانى شدن حیات و نشانه‌هاى ظهور او دلالت دارد.[9]
گفتنی است؛ موضوع مهدویّت در منابع معتبر پیش از صحاح سته نیز ذکر شده است. برای نمونه؛ عبدالرزاق بن همام صنعانى که در سال 211 ق درگذشته، بابى از کتاب المصنّف خود را «باب المهدى» نام‌گذارى کرده و احادیثى زیبا و صریح در رابطه با قیام آن‌حضرت و دادگسترى وى در جهان نقل کرده است.[10]
خلاصه این‌که؛ احادیث بشارت به قیام و ظهور امام مهدى(عج) در منابع اصلى اهل سنّت، منحصر به اینها نیست؛ بلکه به طور گسترده در دیگر مصادر حدیثى آنان نیز نقل شده است. برخى از این منابع، مجموعه‌هاى عام حدیثى اهل سنّت است که بعضى ابواب آن به موضوع مهدویّت اختصاص یافته است؛ امّا برخى منابع هم به طور خاص با موضوع مهدویّت تدوین شده‌اند.[11]
 

[1]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، ج 4، ص 168، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(صحیح مسلم)، ج 1، ص 136، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
[2]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 6، ص 493 – 494، بیروت، دار المعرفة، 1379ق.
[3]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(صحیح مسلم)، ج 1، ص 136، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
[4]. صحیح مسلم، ج 4، ص 2235؛ نیز ر. ک: صحیح مسلم،  «باب نزول عیسى».
[5].  ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1367، دار إحیاء الکتب العربیة، فیصل عیسى البابی الحلبی، بی‌تا.
[6].  ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 4، ص 505، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. ازدی سجستانی، أبو داود سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج 6، ص 335 – 348، دار الرسالة العالمیة، چاپ اول، 1430ق.
[10]. صنعانی، عبدالرزاق، المصنّف، ج 11، ص 371، هند، المجلس العلمى، چاپ اول، 1390ق.
[11]. ر. ک: به این کتاب‌ها:  اکبرنژاد، مهدى‏، بررسی تطبیقى مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت‏، قم، بوستان کتاب‏، 1388ش؛ فقیه ایمانى، مهدى‏، الإمام المهدی(علیه السلام) عند أهل السنة، اصفهان، مکتبة الإمام أمیرالمؤمنین علی(علیه السلام) العامة، 1402ق.
www.islamquest.net
Hamid Kamanbedast

دلایل عقلی و نقلی زنده بودن امام زمان(عج) چیست؟
---------------------------------------------------------
پاسخ اجمالی

وجود امام زمان(ع) و امامت آن حضرت از مباحث امامت خاصه است که برای اثبات آن مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت، بلکه با استخدام دلیل عقلی در امامت عامه و ضرورت وجود امام در همه زمان ها و استناد به روایات و نقل های تاریخی که در این زمان، امام را منحصر در وجود حضرت مهدی(عج) می کند، می توان به مقصود نائل آمد.
ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است مثلاً نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف باید چنین لطفی همیشگی باشد.
روایاتی هم که دلالت می کنند آن انسان معصوم و کامل در وجود امام زمان (عج) منحصر گشته است به حدی زیاد است که قابل انکار نیست تا جایی که بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت پذیرفته و در کتاب هایشان متذکر شده اند که: مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری(ع) است و در سامراء در سال 255 هجری متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد.
پذیرش طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز هیچ گونه استبعادی ندارد. زیرا آن حضرت با دانش خدادادی و با استفاده از روش‏های طبیعی و علمی می‏تواند برای مدتی بسیار طولانی و بدون اینکه آثار فرسودگی و پیری در او پدیدار گردد، در این دنیا زندگی کند. علاوه بر اینکه استبعادی ندارد که در عالم انسانی خداوند حجت خود را به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، به صورت استثناء و فراتر از عوامل طبیعی و ظاهری قرار دهد.

پاسخ تفصیلی

امامت امام زمان(ع) و وجود حضرت از مباحث امامت خاصه است . در امامت خاصه مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت [1] ، بلکه دلیل عقلی امامت عامه و ضرورت وجود امام (ع) در تمام زمان ها را اثبات می کند.

 

در امامت عامه برهان عقلی بر ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی روی زمین اقامه می شود.

 

حال اگر ادله تاریخی و روائی دال بر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) به مقدمه اول ضمیمه گردد، اثبات می شود که در این زمان تنها آن حضرت(عج) واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد [2] .

 

بررسی دو رکن استدلال:

 

Hamid Kamanbedast

متن اول:

آفرینش هستی برمبنای حکمت مطلق الهی صورت گرفته لذاهیچ نقصان وانحرافی درآن وجودندارد. بعثت پیامبران لازمه حکمت خداوند متعال بود.خداوندیکتاازهمان ابتدای خلقت انسان هدایت اوراآغازکردوبرهمین مبنای تردیدناپذیریعنی حکمت مطلق این هدایت تاروزرستاخیزادامه خواهدداشت ولحظه ای درآن وقفه نخواهدبودپس ازگذشت قرنها تلاش پیامبران برگزیده خداوند،باوفات حضرت محمد(ص) وپایان نبوت ، رسالت هدایت بشر بردوش دوازده امام برحق گذاشته شددوران نبوت تمام ودوران امامت شروع شدکسانی که پایان نبوت راپایان هدایت آسمانی می دانندحکمت الهی رازیرسوال می برندچگونه ممکن است حاصل تلاش هزاران پیامبرطی قرنها همین گونه رهاشودکسانی که درامرامامت شک کننددرحکمت پروردگار شک کرده اندامامت تداوم نبوت است برای دستیابی به وعده هایی که پیامبران برای تحققش تلاش کردندوخداوندهم درقران کریم بدان اشاره فرموده است تقدیرجهان باتمام مخاطراتی که باآن مواجه خواهدبودتقدیری است که خداوندمشخص کرده است وآن ظهورحق ونابودی باطل وبرقراری حکومت جهانی توحیداست


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بخشی ازخطبه 150 نهج البلاغه

امیرمؤمنان می فرماید: به راههای چپ وراست رفتندوراه ضلالت وگمراهی پیمودندوراه روشن هدایت راگذاشتندپس درباره آنچه که بایدباشدشتاب نکنیدوآنچه راکه درآینده بایدبیایددیرمشماریدچه بساکسی برای رسیدن به چیزی شتاب می کنداماوقتی به آن رسیددوست داردکه ای کاش آن رانمی دیدوچه نزدیک است امروزمابه فردایی که سپیده آن آشکارشدای مردم اینک مادرآستانه تحقق وعده های داده شده ونزدیکی طلوع آن چیزهایی که برشماپوشیده وابهام آمیزاست قرارداریم

بدانیدآن کسی ازما[حضرت مهدی] که فتنه های آینده رادریابد،باچراغی روشنگردرآن گام می نهدوبرهمان سیره وروش پیامبروامامان رفتارمی کندتاگره هارابگشاید،بردگان وملت های اسیرراآزادسازد،جمعیت های گمراه وستمگرراپراکنده وحق جویان پراکنده راجمع آوری می کند. سالهای طولانی درپنهانی ازمردم به سرمی بردآنچنان که اثرشناسان، اثرقدمش رانمی شناسندگرچه دریافتن اثرونشانه هاتلاش فراوان کنندسپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه هاآماده می گردندوچونان شمشیرها صیقل می خورند،دیده هاشان باقران روشنایی گیردودرگوش هاشان تفسیرقران طنین افکندوردصبحگاهان وشامگاهان جامهای حکمت سرمی کشند

                                                                                                            ترجمه محمد دشتی

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ازفرمایشات حضرت علی علیه السلام

(دروصف حضرت ولی عصر) او زره دانش برتن داردوباتمامی آداب ،وباتوجه ومعرفت کامل آن رافراگرفته است .حکمت گمشده اوست که همواره درجستجوی آن می باشدونیازاوست که دربدست آوردنش می پرسد ،درآن هنگام که اسلام غروب می کندوچونان شتری درراه مانده دُم خودرابه حرکت درآورده ،گردن به زمین می چسباند.اوپنهان خواهدشد.اوباقیمانده حجت های الهی وآخرین جانشین از جانشینان پیامبران است

                                                                   بخشی ازخطبه 182 نهج البلاغه ترجمه محمددشتی

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پیلمبراعظم صلوات الله علیه وآله می فرماید

زمین ازظلم وتجاوز پرخواهدشدآنگاه مردی ازاهل بیتم ظهورمی کندوزمین راازقسط وعدل پرمی نماید همچنانکه ازظلم وتجاوزپرشده بود

                                                                                                                     نهج الفصاحه

منبع : روشنگران

--------------------------------------------------------------------------

متن دوم : 

- آزمایش‌ مردم‌

چنان‌ که‌ می‌دانیم‌ یکی‌ از سنت‌های‌ ثابت‌ الهی‌ آزمایش‌ بندگان‌ و گزینش‌ صالحان‌ و پاکان‌ است‌، به‌ طوری‌ که‌ صحنه‌ زندگی ‌همواره‌ صحنه امتحان‌ و آزمایش‌ است‌ تا بندگان‌ از این‌ راه‌ در پرتو ایمان‌ و استقامت‌ و تسلیم‌ خویش‌ در پیروی‌ از اوامر خداوند تربیت‌ یافته‌ و به‌ کمال‌ برسند و استعدادهای‌ نهفته‌ آنان‌ شکوفا شود. لذا در برخی‌ از روایات‌ آمده‌ است‌ که‌ فلسفه ‌غیبت‌ امام‌ زمان‌(عج) آزمایش‌ مردم‌ است‌. در این‌ زمینه‌ به‌ چند روایت‌ توجه‌ فرمایید:

1- رسول‌ اکرم‌(ص) می‌فرماید: «ذاک الّذی‌ یغیب‌ عن‌ شیعته‌ و اوْلیائه‌ غیْبة‌ لا یثْبت‌ فیها علی‌ القوْل‌ بامامته‌ الاّ من‌ امْتحن‌الله‌ قلْبه‌ للاْیمان‌»، او (امام‌ زمان‌) کسی‌ است‌ که‌ از یاران‌ و شیعیانش‌ غایب‌ می‌شود، غیبتی‌ که‌ در آن‌ غیبت‌ کسی‌ در اعتقاد به‌ امامت‌ حضرت‌ ثابت‌ نمی‌ماند، مگر کسی‌ که‌ خدا قلبش‌ را به‌ ایمان‌ آزموده‌ باشد.

2- امام‌ علی(ع) می‌فرماید: «اما و الله لاقتلن‌ انا و ابنای‌ هذان‌، ولیبعثن‌ الله من‌ ولدی‌ فی‌ آخر الزمان‌ یطالب‌ بدمائنا، و لیبعثن‌ عنهم‌ تمییزاً لأهل‌الضلالة‌ حتی‌ یقول‌ الجاهل‌: ما للّه‌ فی‌ آل‌ محمد من‌ حاجة»، به‌ خدا قسم‌ من‌، و این‌ دو فرزندم‌ (حسن‌ و حسین‌) شهید خواهیم‌ شد، خداوند در آخر الزمان‌ مردی‌ از فرزندانم‌ را به ‌خون خواهی‌ ما بر خواهد انگیخت‌ و او مدتی‌ غایب‌ خواهد شد تا مردم‌ آزمایش‌ شوند و گمراهان‌ جدا شوند، تا جایی‌ که‌ نادان‌ می‌گوید: خداوند دیگر نیازی‌ به‌ آل‌ محمد ندارد».

3ـ امام‌ حسین(ع) می‌فرماید: «برای‌ امام‌ مهدی‌(عج) غیبتی‌ است‌. در این‌ غیبت‌ برخی‌ از دین‌ بر می‌گردند و برخی‌ ثابت‌ قدم‌ می‌مانند. هر کس‌ در این‌ غیبت‌ صبر کند و بر مشکلاتی‌ که‌ از سوی‌ دشمنان‌ ایجاد می‌شود استقامت‌ کند، به‌ قدری‌ از اجر خداوند بهره‌مند می‌‌شود که‌ انگار در کنار پیامبر(ص) به وسیله شمشیر با دشمنان‌ جنگیده‌ است‌».

4ـ پیامبر اسلام(ص) ضمن‌ حدیث‌ مفصلی‌ می‌فرماید: «مهدی‌ از دیدگان‌ پیروانش‌ غایب‌ می‌شود و جز کسانی‌ که‌ خدا دل های‌آنان‌ را جهت‌ ایمان‌، شایسته‌ قرار داده، در اعتقاد و امامت‌ او استوار نمی‌مانند».

5ـ امام‌ صادق(ع)‌ فرمود: این‌ غیبت‌ امام‌ مهدی‌(عج) امتحان‌ پیروان‌ و شیعیان است‌. «ان‌ الله عزوجل‌ یحب‌ أن‌ یمتحن‌ الشیعه‌». 

6ـ امام‌ موسی‌ بن‌ جعفر(ع) می‌فرماید: هنگامی‌ که‌ پنجمین‌ فرزندم‌ غایب‌ شد مواظب‌ دین‌ خود باشید، مبادا کسی‌ شما را از دین‌ خارج‌ کند. او ناگزیر غیبتی‌ خواهد داشت‌، به‌ طوری‌ که‌ گروهی‌ از مؤمنان‌ از عقیده خویش‌ بر می‌گردند. خداوند به‌ وسیله ‌غیبت‌، بندگان‌ خویش‌ را آزمایش‌ می‌کند...».

7ـ امام‌ موسی‌ بن‌ جعفر(ع) در روایت‌ دیگر می‌فرماید: «انّما هی‌ من‌ الله ـ عزوجل‌ ـ امتحن‌ بها خلقه‌»، غیبت‌ امام‌مهدی‌ (عج) خود مایه‌ امتحان‌ بندگان‌ از سوی خداوند بزرگ‌ است‌.

شیخ‌ طوسی‌ می‌گوید: از سخنان‌ پیشوایان‌ اسلام‌ بر می‌آید که‌ آزمایش‌ به‌ وسیله‌ غیبت‌ حضرت‌ مهدی‌(عج) از سخت‌ترین‌آزمایش‌های‌ الهی‌ است‌.

 


 

-آزادی‌ از بیعت‌ طاغوت‌های‌ زمان‌

در برخی‌ از روایات‌ اسلامی‌ آمده‌ است‌ که‌ علت‌ و حکمت‌ غیبت‌ امام‌ مهدی(عج) این‌ است‌ که‌ آن‌ حضرت‌ به وسیله‌ غیبت‌ از یوغ ‌بیعت‌ با طاغوت‌های‌ زمان‌ آزاد می‌شود و تعهد و بیعت‌ با هیچ‌ حاکمی‌ را بر عهده‌ ندارد، تا بتواند در زمان‌ قیام‌ خود، آزادانه‌ تلاش‌ کند. دیگر امامان‌(ع) از روی‌ تقیه‌ حکومت‌ا را به‌ رسمیت‌ می‌شناختند، ولی‌ امام‌ مهدی(عج) مأمور به‌ تقیه‌ نیست‌ و به‌ همین‌ جهت‌ با حکومت‌ها و طاغوت‌های‌ زمان‌ بیعت‌ نمی‌کند. اگر غیبت‌ آن‌ حضرت‌ نباشد، این‌ امر شدنی‌ نیست‌.

امام‌ حسن‌ مجتبی(ع) در این‌ باره‌ فرمود: «ما منّا احد الاّ و یقع‌ فی‌ عنقه‌ بیعة‌ لطاغیة‌ زمانه‌ الاّ القائم‌ الّذی‌ یصّلی‌ روح‌ اللّه ‌عیسی‌ بن‌ مریم‌ خلفه‌ فان‌ الله ـ عزّوجل‌ ـ یخفی‌ ولادته‌ و یغیب‌ شخصه‌ لئلاّ یکون‌ لاحد فی‌ عنقه‌ بیعة‌ اذا خرج‌، ذاک التاسع‌ من‌ ولد اخی‌ الحسین‌...»، هر کدام‌ از ما (امامان‌ اهل‌ البیت(ع)) در زمان‌ خود بیعت‌ حاکمان‌ و طاغوت‌های‌ زمان‌ را از روی‌ تقیه‌ به‌ عهده‌ گرفته‌ایم‌، مگر امام‌ مهدی(عج) که‌ عیسی‌ بن‌ مریم‌ به‌ امامت‌ آن‌ حضرت‌ نماز می‌گذارد. خداوند ولادت‌ او را مخفی‌ نگه‌ داشت‌ و برای‌ او غیبتی‌ در نظر گرفت‌، تا زمانی‌ که‌ قیام‌ می‌کند بر گردنش‌ بیعت‌ حاکمی‌ نباشد».

-حفظ‌ جان‌ امام‌ مهدی‌(عج)

خداوند به‌ وسیله‌ غیبت‌ امام‌ دوازدهم(عج) جانش‌ را از شر دشمنان‌ حفظ‌ کرده است‌. اگر مسأله‌ غیبت‌ امام‌ مهدی(عج) مطرح‌ نبود «معتمد» عباسی‌ که‌ به‌ خون‌ آن‌ حضرت‌ تشنه‌ بود، مانند پدران‌ بزرگوار آن‌ حضرت‌، امام‌ مهدی(عج) را نیز شهید می‌کرد و زمین‌ از حجت‌ خداوندی‌ خالی‌ می‌شد.

در این‌ باره‌ روایات‌ فراوانی‌ از امامان‌ معصوم(ع)‌ به‌ ما رسیده‌ است‌:

امام‌ محمد باقر(ع) فرمود: ان‌ّ للقائم‌ غیبة‌ قبل‌ ان‌ یقوم‌، قال‌: قلت‌: و لم‌، قال‌: یخاف‌، برای‌ قائم‌ ما (امام‌ مهدی(عج)) قبل‌ از آنکه‌ به‌ پا خیزد غیبتی‌ است‌، راوی‌ پرسید: برای‌ چه‌؟، حضرت‌ فرمود: به‌ جهت‌ اینکه‌ ترس‌ از کشته‌ شدن‌ او وجود دارد.

-آمادگی‌ جهان‌ ظهور حضرت‌ مهدی‌(عج)

به‌ عنوان‌ خاتم‌ الاوصیا و منجی‌ بشریت‌ و کسی‌ که‌ در کره‌ زمین‌ دین‌ اسلام‌ را بر تمامی‌ دین‌ها پیروز می‌گرداند، قطعاً به‌ زمینه‌ و آمادگی‌ جهانی‌ نیازمند است‌. زیرا روش‌ و سیره‌ آن‌ حضرت‌ مبنی‌ بر رعایت‌ امور ظاهری‌ و حکم‌ به‌ ظاهر نیست‌ بلکه‌ مبنی‌ بر رعایت‌ حقایق‌ و حکم‌ به‌ واقعیّات‌، ترک تقیّه‌، مسامحه‌ نکردن‌ در امور دینی‌، احقاق‌ حقوق‌، برقراری‌ عدالت‌ واقعی‌ و اجرای‌ تمام‌ احکام‌ اسلامی‌ است‌.

معلوم‌ است‌ که‌ انجام‌ این‌ برنامه‌ و انقلاب‌ بزرگ‌ و همه‌ جانبه‌ نیازمند ترقی‌ و رشد بشر در ناحیه‌ علوم‌، معارف‌، فکر، اخلاق‌ و آمادگی‌ جامعه‌ برای‌ پذیرش‌ و استقبال‌ این‌ نهضت‌ و لیاقت‌ زمامداری‌ آن‌ رهبر الهی‌ است.

از این‌ رو جهان‌ باید زمینه این‌ پذیرش‌ را داشته‌ باشد تا این‌ هدف‌ محقق‌ شود. بنابراین‌ می‌توان‌ ‌ آمادگی‌ نداشتن جهان‌ را یکی‌ از فلسفه‌ها و حکمت‌های‌ غیبت‌ امام‌ مهدی(عج) بر شمرد. نتیجه علت‌ و فلسفه‌ واقعی‌ غیبت‌ حضرت‌ ولی‌ عصر(عج) ‌یکی‌ از رازهای‌ الهی‌ است‌ که جز خداوند و پیشوایان‌ معصوم کسی‌ نسبت‌ به‌ آن‌ اطلاع‌ کافی‌ و کامل‌ ندارد.

راز اصلی غیبت

با این‌ حال‌ طبق‌ بیان‌ معصومین(ع)‌، راز اصلی‌ غیبت‌ آن‌ حضرت‌ عبارت‌ است‌ از:

1ـ فراهم‌ نبودن‌ شرایط‌ ظهور، برای‌ تحقق‌ بخشیدن‌ به‌ آرمانی‌ بزرگ‌ همان گسترش‌ عدل‌ و قسط‌ جهانی‌ و به‌ اهتزاز در آوردن‌ پرچم‌ توحید در تمام‌ کره‌ خاکی‌. این‌ آرمان ‌بزرگ‌ نیاز به‌ گذشت‌ زمان‌ و شکوفایی‌ عقل‌ و دانش‌ بشر و آمادگی‌ روحی‌ بشریت‌ دارد، تا جهان‌ به‌ استقبال‌ آن‌ امام‌ عدل‌ و آزادی‌ برود. طبیعی‌ است‌ اگر آن‌ حضرت‌ پیش‌ از فراهم‌ شدن‌ مقدمات‌ در میان‌ مردم‌ ظاهر شود، سرنوشتی‌ مانند دیگر امامان‌ (شهادت‌) یافته‌ و قبل‌ از تحقق‌ آن‌ آرمان‌ بزرگ‌ دیده‌ از جهان‌ برخواهد بست‌.

2ـ محفوظ‌ ماندن‌ از شر جباران‌ و ستمگران‌ است‌.

3ـ در بعضی‌ از روایات‌ حکمت‌های‌ دیگری‌ از جمله‌ آزمایش‌ مردم‌ و اندازه‌ پایبندی‌ و پایداری‌ آنان‌ به‌ دین‌ و ولایت‌ بیان‌ شده‌ است‌. غیبت‌ آن‌ حضرت‌ سبب‌ می‌شود تا نفاق‌ پنهان‌ عده‌ای‌ آشکار شود، ایمان‌ حقیقی‌ دوستداران‌ و شیعیان‌ واقعی‌ امام(عج) از افراد ناخالص‌ و سست‌ ایمان‌ جدا و پاک شود و در یک جمله‌ مؤمن‌ از منافق‌ معلوم‌ شود.



www.qm313.com


Hamid Kamanbedast

پرسش :در قرآن کریم مکرر به ترس از خدایی که مهربان، عاشق و معشوق است تأکید شده و برخی چنان می‌گویند که سبب فرار می‌شوند، از سوی دیگر می‌فرماید به او توکل کنید، به او پناه ببرید و ...؟

پاسخ :

 

بحث «محبت الهی» در قرآن، روایات، حکمت، عرفان و ... بسیار گسترده و البته زیبا و شیرین است. سخن از عشق، عاشق و معشوق حقیقی واقعی است و جالب است بدانیم که نقطه تلاقی و اتحاد «عقل و قلب» همین عشق است، چنان چه امام خمینی (ره) می‌فرمود: «عشق واقعی و عاشق واقعی، دلیل بر وجود معشوق واقعی است».

الف - بدیهی است که خداوند متعال، فعال ما یشاء است، یعنی نه کسی به او دستور می‌دهد که خلق کند و نه مجبور می‌شود که خلق کند و نه نیاز دارد که خلق کند و او منزه (سبحان) از این حالت‌ها و توصیف‌ها می‌باشد، پس هر گاه خلق می‌کند، دوست دارد که خلق کند. پس خلق تجلی همین محبت است و عشق فطری ما نیز تجلی همان عشق محبوب به ماست و حتی عشق‌های مجازی نیز ریشه در همان عشق حقیقی دارد، با جعل معشوق.

این نمود، عامل اصلی عشق انسان به «کمال» است و کمالی وجود ندارد، به جز او. پس همگان عاشق او هستند، هر چند که گاه معشوق‌های کاذبی به جای او اتخاذ می‌کنند و این عشق فطری را به آنها اختصاص می‌دهند.

 

 

Hamid Kamanbedast

پرسش : خدایی که خیر محض است و از او شرّی صادر نمی‌گردد، چگونه « یُضِلُّ مَن یَشَاءُ» دارد و هر کسی را بخواهد گمراه می‌کند؟

پاسخ :

همان‌طور که اشاره نمودید، خداوند متعال هستی و کمال محض است و بدیهی است که شرّ و بدی از او صادر نمی‌گردد و از سویی نیز مکرر تصریح نموده است به «یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ».

بدیهی است ذهن در برخورد اول با سؤال و شبهه مواجه می‌گردد که اولاً: چگونه است که او هر که را بخواهد هدایت و هر که را بخواهد گمراه می‌نماید، پس تکلیف و نقش «اختیار»ی که داده چه می‌شود؟ ثانیاً: چرا به کسی که خودش هدایت نموده پاداش می‌دهد و کسی را که خودش گمراه نموده کیفر می‌نماید؟ و ثالثاً: از او که شرّی صادر نمی‌گردد، پس چگونه و چرا گمرا‌ه می‌نماید. گمراه نمودن که کار خیر و خوبی نیست؟!

الف – خوب است که ابتدا پاسخ را با یک مثال در عملکرد خودمان روشن نماییم.

Hamid Kamanbedast

پرسش  : لطفاً دلایل عقلی و فلسفی بر وجود امام زمان (عج) را بیان کنید؟

پاسخ :

 

اول بیاندیشیم که دلیل فلسفی بر وجود امام زمان (عج) یعنی چه و منظور از آن چیست – اگر گسی دلیل فلسفی وجود خودمان از ما سؤال نماید، چه می‌گوییم؟!

یک موقع کسی دلیل اعتقادی، یا دلایل قرآنی، یا اخبار روایی یا دلایل عقلی می‌خواهد، یک موقع سؤال می‌شود «دلایل فلسفی»، آن هم برای اثبات «وجود» یک شخصی که از «ممکنات» است و نه واجب الوجود چیست؟ خُب یعنی چه؟ منظور چیست؟ اثبات شود که او وجود دارد، یا اثبات شود که فلسفه‌ی وجودی‌اش چیست؟  

در هر حال توجه به نکات ذیل برای شناخت و باور امام زمان (عج) لازم و ضروری می‌باشد:

الف – شناخت، همیشه مرحله‌ای است. مثلاً کسی نمی‌تواند بگوید که من اصلاً وجود دانشگاه تهران را قبول ندارم، اما به من اثبات کنید که فلان استاد در فلان رشته و در آن دانشگاه، شخص باسوادی است و خوب درس می‌دهد یا اصلاً فلسفه‌ی وجودی‌اش چیست؟

Hamid Kamanbedast

جیمی کارتر در خاطرات خود آشکارا اعتراف می‌کند که حرکت دانشجویان پیرو خط امام باعث خیزش مسلمانان شد. وی در خاطرات روز 27 آبان 58 می‌نویسد: «سراسر منطقه خلیج فارس تحت تاثیر انقلاب ایران قرار گرفته بودند... گروهی از مردم پاکستان سفارت ما را در آنجا به آتش کشیدند که یک گروهبان آمریکایی در این حمله جانش را از دست داد.»

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی : خبر تسخیر سفارت آمریکا در تهران به دست گروهی از دانشجویان مسلمان که خود را پیرو خط امام خمینی(ره) می‌خواندند، به اندازه کافی خیره کننده بود که در عرض چند ساعت، از  تیتر اول رسانه‌های جهان نیز عبور کرده و به سرمشقی برای مبارزان راه آزادی تبدیل شود. این حرکت،  نه تنها رد پای امپریالیسم را در خاک ایران محو کرد، بلکه باعث "بیداری اسلامی" شده و جرقه‌ای برای آغاز فعالیت‌‌های آزادی‌خواهانه و ضدامپریالیستی در میان ملل مسلمان شد. همین امر نشان دهنده آن بود که ابعاد تسخیر لانه جاسوسی بسیار گسترده‌تر از آن است که تنها مرزهای ایران را در بر بگیرد.

 

*** اعتراف آمریکا به الگوگیری ملل مسلمان از ایران ***

 

این واقعیت که حرکت دانشجویان پیرو خط امام در تهران، همچون جرقه‌ای بر انبار باروت آزادی‌خواهانه ملل ستمدیده بود، در سخنان "جودی پاول" کاملا هویداست؛ آنجا که وی در اتاق بحران آمریکایی‌ها، تاکید می‌کند که مسئله‌ای که آمریکا با آن مواجه است نه آزادی گروگان‌ها بلکه الگوگیری سایر کشورها از ایران است. پاول خطاب به "جیمی کارتر" و "همیلتون جردن" می‌گوید: «حتی اگر همین امروز گروگان‌ها به خانه بیایند باز هم از مشکلات ما کاسته نخواهد شد.» [1]

 

خاطرات "جیمی کارتر" نیز بیانگر نگرانی وی از تاثیرپذیری مسلمانان از تسخیر سفارت آمریکا در ایران است؛ کارتر آشکارا اعتراف می‌کند که حرکت دانشجویان پیرو خط امام باعث خیزش مسلمانان شد؛ جایی که او در خاطرات روز 27 آبان  58 می‌نویسد: «سراسر منطقه خلیج فارس تحت تاثیر انقلاب ایران قرار گرفته بودند... گروهی از مردم پاکستان سفارت ما را در آنجا به آتش کشیدند که یک گروهبان آمریکایی در این حمله جانش را از دست داد.»[2]

 

*** تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، سرآغاز بیداری اسلامی ***

 

به دنبال تسخیر سفارت آمریکا در تهران، سیل پیام‌ها و بیانیه‌های ارسالی از مراکز و سازمان‌های اسلامی خطاب به رهبر و ملت ایران، نشان می‌داد که حرکت دانشجویان پیرو خط امام تا چه اندازه در بیداری جامعه مسلمان موثر بوده است.

 

از این میان، می‌توان به پیغام‌های 16 سازمان آزادی‌بخش معتبر جهان اسلام اشاره کرد که ضمن تائید حرکت دانشجویان پیرو خط امام، پشتیبانی خود را از انقلاب اسلامی اعلام کرده بودند. برخی از این سازمان‌ها عبارت بودند از: اتحادیه عمومی قضات فلسطین، سازمان "امل" لبنان، اتحادیه دانشجویان فلسطینی، انجمن جوانان دموکراتیک لبنان، اتحادیه ملی دانشجویان لیبی، حزب ترقی‌خواه مصر، جبهه آزادی بخش ملی الجزایر، اتحادیه ملی دانشجویان سوریه و انجمن جوانان دموکراتیک یمن.[4]

 

یکی از سریع‌ترین بیانیه‌ها در روز 14 آبان‌ماه از سوی انجمن دانشجویان مسلمان پاکستان صادر شد؛ آنان با اعلام همبستگی با انقلاب اسلامی ایران، به آمریکا هشدار دادند «تا دست از اعمال پلید و عوام فریب خود بردارد.» به دنبال آن، دانشجویان مسلمان کشورهای اسلامی و عرب مقیم شوروی، در پیامی به ملت ایران اعلام کردند که «تمامی ملت مسلمان که با امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع مبارزه می‌کنند، برای رسیدن به اهداف مقدس انقلاب اسلامی ایران، با دل و جان با شما همراه و همگام هستند.»

 

این پایان کار نبود؛ بلکه پیامدهای حرکت دانشجویان پیرو خط امام، حتی مرزهای آفریقای جنوبی را نیز در نوردید و  به مبارزات کنگره ملی آفریقای جنوبی بر ضد نظام "آپارتاید" و تبعیض نژادی روح تازه‌ای بخشید؛ چنانچه سران این کنگره، در پیام پشتیبانی خود از ایران اعلام کردند: «ما از مردم پیشرو، دموکراتیک و ضدامپریالیست سراسر جهان می‌خواهیم، هوشیاری به خرج داده و برای خنثی کردن برنامه‌های امپریالیسم بین‌المللی، تحت نظارت امپریالیسم آمریکا، که در صدد توطئه‌چینی برای وارونه جلوه دادن دستاوردهای انقلاب ایران است، با همبستگی اقدام کنند.»[5]

 

*** الگوگیری ملل ستمدیده از اقدام دانشجویان پیرو خط امام ***

 

با دامنه‌دارتر شدن امواج تسخیر سفارت آمریکا در تهران، برخی از کشورها نیز اقدام دانشجویان پیرو خط امام را سرمشق قرار داده و به صف مبارزه با امپریالیسم پیوستند؛ گروهی از آنان در مقابل سفارت‌های آمریکا دست به برپایی تظاهرات زدند و گروهی دیگر پا را فراتر گذاشته و همچون دانشجویان ایرانی، سفارت این کشور را تسخیر کردند.


 

Hamid Kamanbedast

مرکزاسناد انقلاب اسلامی

13آبان در کشور ما محمل پیدایش حوادث مختلفی بوده است که در شکل دهی تاریخ کشور و انقلاب اسلامی نقشی بزرگ و سرنوشت ساز داشته‏اند: 13 آبان 42 تبعید حضرت امام خمینی (ره) در پی قیام مردمی 15 خرداد و اعلام مخالفت ایشان با قانون استعماری - آمریکایی کاپیتالاسیون، 13 آبان 57 شهادت جمع زیادی از دانش‏آموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران در زمان اوج‏گیری انقلاب و بالاخره 13 آبان 58 تسخیر لانه جاسوسی ایالات متحده توسط دانشجویان پیرو خط امام.

در این میان، واقعه اخیر با توجه به ابعاد و پیامدها و همچنین گستره ملی - بین المللی آن از اهمیت و جایگاه ویژه‏ای در تاریخ انقلاب اسلامی برخوردار شده است به طوری که با گذشت بیش از ربع قرن از آفرینش آن، پیامدها و آثارش همچنان در صحنه سیاست داخلی و خارجی کشور، اثرگذار و بحث‏انگیز است.

این اقدام متهورانه یکی از منحصر به فردترین حرکت‏ها در تاریخ انقلاب‏های اصیل و مردمی جهان بود.پیروزی انقلاب اسلامی جدای از تاثیراتی که در زمینه اندیشه سیاسی و پارادایم حاکم بر مقولات دولت ملت و ساختار حکومت داشت، تاثیرات عمیقی نیز بر استراتژی‏های امنیتی منطقه و توازن قدرت بین غرب و شرق داشت به طوری که کشور ایران را که به عنوان خط مقدم جبهه غرب در مقابله با نفوذ کمونیسم از جایگاه ویژه‏ای نزد دولت مردان ایالات متحده برخوردار بود به یکباره تبدیل به یک هژمون منطقه‏ای با شعار وحدت جهان اسلام و درهم نوردیدن مرزهای جغرافیایی کشورهای مسلمان کرد، که برای هر دو ابرقدرت شرق و غرب خطرناک جلوه می‏کرد.

 انقلاب اسلامی استراتژی «دو ستونی» آمریکا در منطقه را که از مدت‏ها پیش بر پایه‏های قدرت اقتصادی عربستان سعودی و قدرت نظامی ایران برای حفظ منافع منطقه‏ای آمریکا و مقابله با نفوذ شوروی بنا شده بود با چالش جدی مواجه کرد به طوری که «سایروس ونس» وزیر امور خارجه دولت کارتر در این باره می‏گوید: «رفتن ایران از صف کشورهای متحد آمریکا و افتادن این کشور به دست رژیمی که دوست‏ ما نیست، ضربه‏ای اساسی به منافع سیاسی - امنیتی ما در آسیای جنوب غربی و خاورمیانه به شمار می‏رود.»

آمریکا که تمام تلاش خود را در حمایت از رژیم شاه و جلوگیری از پیروزی انقلاب به کار بسته بود، با پیروزی انقلاب اسلامی سفارت خود را به عنوان پایگاهی برای طراحی و اجرای توطئه علیه انقلاب تبدیل نمود، تا بتواند آن بخش از اقداماتش را که می‏توانست در پوشش دیپلماتیک برای شکست یا به انحراف کشاندن نظام نو پای اسلامی انجام دهد، با مرکزیت سفارت به اجرا درآورد.

پس از پیروزی انقلاب در بهمن ماه 1357 و اخراج مستشاران نظامی و غیر نظامی آمریکا که در واقع نقش آنتن‏های اطلاعاتی را برای سازمان سیا بازی می‏کردند، ایالات متحده فعالیت‏های جاسوسیش را که از درون سفارت رهبری و هدایت می‏شدند به شدت افزایش داد تا خلاء ناشی از خروج مستشاران را جبران کند.

افسران سازمان سیا (CIA) با استفاده از شرایط نابسامان بعد از انقلاب و درهم ریختگی و نامشخص بودن حوزه مسئولیت‏ها که نتیجه طبیعی هر انقلابی است، سعی کردند تا با نفوذ در مناطق کلیدی و حساس انقلاب اسلامی از تعمیق و گسترش هر چه بیشتر آن جلوگیری نمایند. لانه جاسوسی آمریکا با ایجاد شبکه‏های جاسوسی و اطلاعاتی در پی آن بود تا با بحران آفرینی، تضعیف نیروهای اصیل انقلاب و جایگاه و شخصیت حضرت امام و همچنین ایجاد گسست و شکاف میان رهبری و نسل جوان، فعال‏ترین و انقلابی‏ترین نیروی اجتماع را از رهبری دور کند تا بتواند با تاثیر بر آنها و نفوذ در ارتش، حرکت انقلابی مردم ایران را آسیب‏پذیر نماید. از طرفی سفارت آمریکا مسئول انحراف افکار عمومی از خطرات شیطان بزرگ در ایران نیز بود. به همین دلایل مسئولین سفارت آمریکا در پی آن بودند تا با برقراری ارتباط با مسئولین دولت موقت راه رسیدن به اهدافشان را تسهیل کنند.

با پیروزی انقلاب، حضرت امام خمینی، مهندس بازرگان را بدون در نظر گرفتن علایق حزبی و گروهی به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب کردند. بازرگان در اقدامی تأمل برانگیز اکثر اعضای دولت موقت را از جناح لیبرال انتخاب کرد و درهای دولت موقت را تقریباً بر روی دیگر نیروهای انقلاب بست. لیبرال‏ها تضاد اصلی و عامل مهم مبارزه و انقلاب را استبداد داخلی و نه استعمار خارجی می‏دانستند و علاوه بر آن اعتقاد به تغییر بنیادین در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور نداشتند و تنها اکتفا به برخی اصلاحات سطحی را کافی می‏دانستند. بر همین اساس دولت موقت تنها به تعویض مهره‏های کلیدی و بالای رژیم اکتفا نمود و از تغییرات بنیادین و خصوصاً از تجدید نظر در رابطه امپریالیستی و نابرابر ایران با آمریکا، پرهیز و اجتناب می‏کرد.

Hamid Kamanbedast

شش شاهد تاریخی از خباثت های سفارت ایالات متحده در ایران

تسخیر لانه جاسوسی نشان‌دهنده آن بود که این واقعه در بستر "حافظه تاریخی یک ملت" شکل گرفته است، در واقع فعالیت های سفارت آمریکا علیه ملت ایران؛ از نقش آفرینی سفارت امریکا در 28 مرداد تا حمایت این سفارت از رژیم پهلوی، فعالیت های جاسوسی ماموران سیا در پوشش کارمندان سفارت، تلاش برای ایجاد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی، نقش سفارت آمریکا در فراری دادن سران رژیم پهلوی و نقش سفارت در پناهندگی دیکتاتور پهلوی در فربه شدن این "حافظه تاریخی" نقش اساسی داشته است.

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی: 13 آبان سال 1358 سفارت امریکا در تهران توسط "دانشجویان پیرو خط امام"  تسخیر شد و امام خمینی(ره) ضمن قدردانی از این حرکت ، آن را " انقلاب دوم" نامیدند. از همان ابتدا این حرکت خودجوش مردمی به تسخیر لانه جاسوسی موسوم شد که در کوتاه‌ترین عبارت، اصلی‌ترین هدف دانشجویان پیرو خط امام و ملت ایران را بیان می‌کرد.

 

در واقع تسخیر لانه جاسوسی نشان‌دهنده حقیقت مهمی است که این واقعه بی‌بدیل در بستر "حافظه تاریخی یک ملت" شکل گرفته است، حافظه‌ای که امریکا در تاریک‌ترین نقطه آن قرار داشت و با انفجار نور انقلاب اسلامی، نیاز به از بین  بردن این نقطه تاریک بیش از پیش احساس می‌شد. بی شک تمام خیانت‌های شیطان بزرگ علیه مردم ایران بدون داشتن پایگاهی که مرکز همه‌جانبه‌ای برای اجرای نقشه‌های امریکا باشد، امکان‌پذیر نبود. از همین رو واکاوی نقش سفارت امریکا در سال‌های متمادی؛ هویت اصلی این جاسوسخانه امریکا را آشکار می‌سازد و تسخیرآن سندی بر ضمانت حفظ و تداوم انقلاب اسلامی ایران است.

 

1- سفارت امریکا؛ ستاد عملیات کودتای 28 مرداد

 

کودتای 28 مرداد سال 1332 که با همکاری سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و امریکا طراحی و اجرا شد منجر به سرنگونی دولت مصدق و بازآفرینی قدرت دیکتاتوری محمدرضا پهلوی بود. در این کودتای ننگین که عمیقا به منظور مقابله با خواست و اراده مردم ایران صورت گرفت؛ سفارت امریکا و شخص سفیر یعنی" لوئی هندرسن" نقش بسزایی داشت.

 

در جلسه‌ای که در دفتر وزیر امور خارجه امریکا تشکیل شد تصمیم نهایی برای آغاز عملیات سرنگونی مصدق موسوم به" عملیات آژاکس"  اتخاذ شد. در این جلسه ، علاوه بر  جان فاستر دالس وزیر امور خارجه و آلن دالس رئیس سازمان سیا؛ چارلز ویلسون وزیر دفاع، هندرسن سفیر امریکا در ایران و کیم روزولت که مأموریت اجرایی طرح بر عهده او بود حضور داشتند.[1]

 

در واقع حضور هندرسن سفیر امریکا از آن جهت حائز اهمیت است که سفارتخانه او ستاد اجرایی عملیات کودتا بود بطوری که کیم روزولت مراحل کودتا را مستقیماً از سفارت آمریکا در تهران هدایت و اجرا می‌کرد. [2] از طرف دیگر لوئی هندرسن نه  تنها با انگلیسی‌ها رابطه خوبی داشت بلکه بطور قابل توجهی "محرم راز"  محمدرضا پهلوی بوده است،تا جایی که او را به براندازی مصدق تشویق می‌کرد. این واقعیت بعد از انجام کودتا به خوبی نمایان ‌شد بطوری که هندرسن و آلن دالس به خاطر خدماتشان در تهیه و اجرای طرح کودتا هر کدام مبلغ یک میلیون دلار از محمدرضا پهلوی پاداش دریافت کردند. [3]

 

2- سفارت امریکا و حمایت از رژیم دیکتاتور پهلوی

 

بعد از کودتای 28 مرداد که دوران اختناق و استبداد بطور بی‌بدیلی از سر گرفته شد، ایالت متحده حامی بی‌چون و چرای سلطنت پهلوی بود؛ تا جایی که رژیم پهلوی را ژاندارم خود در منطقه خاورمیانه می‌دانست و ایران را جزیره ثبات قلمداد می‌کرد. البته که هدف اصلی او حفظ منافع خود برای غارت منابع منطقه بود ولی نیل به این هدف بدون حمایت بی‌قید و شرط از استبداد پهلوی امکان‌پذیر نبود.

 

 به همین جهت در اسناد به ثبت رسیده از سفارت امریکا آمده است: «در خلیج فارس ما می‌خواهیم در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه و نفت آن حفاظت می‌کنیم، نفوذ شوروی و کشورهای افراطی عرب را مهار کنیم. ما همکاری منطقه‌ای برای امنیت را به سرکردگی ایران و عربستان سعودی ترغیب می‌کنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست می‌فروشیم.» [4]

 

سفارت امریکا نیز در زمینه گسترده‌تر شدن سلطه امریکا و وابستگی رژیم پهلوی به حمایت‌های امریکا نقش بسزایی ایفا کرد.گزارشات سفارت نه تنها خط حمایتی را در جهت منافع امریکا دنبال می‌کرد بلکه آن را تا جنایت‌های رژیم پهلوی علیه مردم هم امتداد می‌داد و از هیچگونه حمایتی دریغ نمی‌کرد. در یک سند از گزارش سفارت آمریکا به وزارت خارجه آمده است: « شاه از نظر ما مناسب‌ترین فرد برای هدایت ملت ایران به سوی یک سیستم دموکراتیک است.» [5]  این سند به خوبی گویای آن است که امریکا یک لحظه هم دست حمایت از سر رژیم پهلوی برنداشت و سیاست‌های حقوق بشر کارتر هم بهانه‌ای برضد مردم ایران و در مقابله با انقلاب اسلامی بود.

 

3- فعالیت جاسوسان سیا به عنوان کارمندان سفارت

 

نقش برجسته اطلاعاتی و جاسوسی سفارت آمریکا در همه ابعاد را باید در نامگذاری روز 13 آبان تحت عنوان  " تسخیر لانه جاسوسی" جستجو کرد. این واقعیت تا جایی است که سفارت امریکا جایگزینی بهتر از ایران برای فعالیتهای جاسوسی خود در منطقه مدنظر نمی‌گیرد. در یک سند سرّی سفارت امریکا در تاریخ 5  آوریل1977  آمده است: « ایران که در یک موقعیت استراتژیکی قرار گرفته ، به نوبه خود برای ما یک سری سایت‌های اطلاعاتی و تاسیسات مخابراتی فراهم می‌کند که به آسانی جایگزینی برای آنها یافت نمی‌شود.» [6]

 

این در حالیست که سفارت فقط به موقعیت جاسوسی خود در ایران بسنده نکرد و فعالیت‌های گسترده‌تر اطلاعاتی امریکا علیه دیگر کشورها را پوشش می‌داد.  در بخشی از سند دیگری با عنوان خیلی محرمانه؛ چنین آمده است : « تأسیسات واقع در خاک ایران به ما این امکان را داده تا پیروی شوروی از قرارداد منع آزمایشات هسته‌ای را تحت نظر قرار دهیم.» [7]

 

بخش اعظمی از نقش جاسوسی سفارت امریکا را می‌توان در حضور عمده نیروهای اطلاعاتی سیا در این جاسوسخانه مشاهده کرد. تا جایی که خود مسئولین سفارت از حضور عمده افسران CIA در تهران ابراز نگرانی می‌کنند و با حساسیت بالایی در پی ایجاد پوشش شغلی برای آنان هستند. در سند شماره 89333 به این واقعیت اشاره ویژه دارد: « با موقعیتی که در اختیار داریم به این مضمون که ما با یک سابقه روشن و پاک تحت پوشش SRF  این مأموریت را آغاز می کنیم. اما با در نظر گرفتن حساسیت بسیار شدید محلی نسبت به هرگونه اشاره از فعالیت  CIA انتخاب بهترین پوشش تا آنجایی که برای ما مقدور است از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین عنوان‌های دبیر دوم و دبیر سوم برای این دو مقام مسئول جای هیچگونه سؤال و ابهامی را باقی نمی‌گذارد. ما باید آن را داشته باشیم.»

 

حضور این تعداد SRF یا همان" افسران اطلاعاتی سیا"  به حدی غیرمعمول است که در ادامه همین گزارش؛ مسئولین  سفارت از این روند و امکان اختلال در برنامه‌ها ابراز نگرانی می‌کنند: « ما کوشش می‌کنیم که اطلاعات نسبت به مأموریتهای SRF را به داخل سفارت محدود کنیم. من تصور میکنم لزومی ندارد که به وزارت یادآوری نمایم که مسئله قدیمی و در ظاهر غیرقابل حل انتصاب کارمندان   SRF ناگزیر پیچیده خواهد شد و تا حدودی سبب تضعیف کوشش‌های پوشش محلی ما خواهد شد و کوشش‌های ما در این مورد تأثیری نخواهد داشت.» [8]

 

4- تلاش برای ایجاد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی

 

در جریان انقلاب اسلامی ایران، امریکا که منافع خود را از دست‌رفته می‌دید نه تنها از تلاش‌هایش برای اجرای کودتا دریغ نمی‌کرد؛ بلکه همزمان به دنبال ایجاد انحراف در مسیر نهضت اسلامی مردم ایران بود. در همین راستا سفارت امریکا در ارتباط با گروه‌های میانه‌رو و گاه مخالف رهبری مذهبی انقلاب اسلامی؛ سعی در تبادل اطلاعاتی و ارتباطات طرفینی داشت. در همین زمینه جیمز بیل در کتاب خود می‌نویسد: «سفارت، وسیله‌ای برای فراهم کردن  گزارشهای امنیتی بوده و چند تن از کارمندان آن مأموران سیا بوده‌اند و این سازمان به ایرانیان میانه‌رویی که در دولت پس از انقلاب تصدی داشته‌اند اطلاعات می‌داده است.» [9]

 

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی سولیوان سفیر وقت امریکا در ایران از طرفی اقدام به حمایت و حفظ ارتباط با بختیار می‌کند و از طرف دیگر رابطه خود را با بازرگان تداوم می‌بخشد و به عمق این ارتباط اینچنین اشاره می‌کند:  « بازرگان و وزیران او تاکید کردند که علاقمند به ادامه چنین روابطی  با آمریکا هستند و ما با اطمینان  اقداماتی در جهت تعیین حدود همکاری خود با دولت جدید ایران در سطوح مختلف به عمل آوردیم.» [10]

 

اما سفارت امریکا برای جاسوسی و ایجاد انحراف در انقلاب به همین میزان بسنده نکرد و با شناسائی عناصر و اطرافیان امام خمینی(ره) سعی در رسیدن به اهداف اصلی خود داشت. در یک سند سّری از اسناد سفارت امریکا از تماس مأمور سیاسی سفارت با شخصی به اسم روغنی اشاره می‌کند که ضمن دریافت اطلاعاتی مهم درباره او اشاره می‌کند: « وی به علت رابطه اش با [ امام] خمینی میتواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان[ امام] خمینی باشد.» [11]

 

علاوه بر این‌، سفارت امریکا با در اختیار داشتن نفوذی‌هایی در درون نظام اسلامی به مهم‌ترین تصمیمات نظام انقلابی دست یافته بود. در اسناد لانه جاسوسی اسامی افراد مختلفی از جمله عباس امیرانتظام، مقدم‌مراغه‌ای، بنی‌صدر و ... به چشم می‌خورد که حاکی از برنامه‌ریزی بلندمدت امریکا برای ضربه زدن به ایران بود. در همین رابطه "تام اهرن" رئیس ایستگاه سیا در تهران در بازجویی‌هایش توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) درمورد رمز "اس.دی.پلاد" می‌گوید: « او همان آقای امیرانتظام است که با "جرج سیک" در ارتباط بود. او یکی از مقامات رسمی دولت بازرگان است که دو جلسه توجیهی اطلاعاتی درمورد مقامات ارشد دولت بازرگان با افسران سازمان سیا ترتیب داد.» در سند سری شماره 106729 زوایای پنهان ملاقات امیرانتظام با "جرج کیو" افسر سابق سیا فاش شده است.

 

براساس اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران، مقدم مراغه‌ای با نام رمزی " اس.دی.پروب/1 " اطلاعات مهمی را در اختیار سیا قرار می‌داد. در یکی از این اسناد آمده است: « بسیار احساس خوشوقتی می‌کنیم که "اس.دی.پروب/1" موقعیت منحصر به فردی دارد که گزارش‌هایی از مجلس خبرگان را که بسیار مورد علاقه تحلیلگران ماست می‌دهد. آنها از دریافت گزارش‌ها درباره این موضوع استقبال می‌کنند.»

 

مهم‌تر از همه این‌ مسائل آنکه ردپای امریکا در اغتشاشات و آشوب‌های کشور دیده می‌شود بطوری که طبق اسناد کشف شده از لانه جاسوسی؛ حزب خلق مسلمان توسط آمریکا سازماندهی و حمایت می‌شد و رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای تمام جلسات بحث آن را به شیوه دلخواه آمریکا اداره می‌کرد و گزارش جلسات سران و گردهمایی‌های عمومی آن را در اختیار عوامل جاسوسی سفارت آمریکا در تهران قرار می‌داد و آنها این گزارش‌ها را به نقل از او به مرکز سیا در آمریکا مخابره می‌کردند. [12]

 

5- نقش سفارت آمریکا در فراری دادن سران رژیم پهلوی

 

یکی از مهم‌ترین کارکردهای سفارت امریکا بعد از انقلاب اسلامی متواری ساختن سردمداران رژیم پهلوی بود. این‌ خادمین امریکا به عنوان خائنین به ملت ایران استحقاق هرگونه محاکمه و دادگاهی را داشتند تا از جنایت‌های وحشتناک رژیم پهلوی پرده بردارند. در حالی که این امر از حقوق حقّه و خواسته اصلی ملت انقلابی ایران بود، سفارت امریکا در اقداماتی علیه خواست عمومی مردم ایران اقدام به فراری دادن دوستان خود و دشمنان ملت کرد.

 

در سندی به تاریخ پنجشنبه 31 تیرماه 58 درباره درخواست پناهندگی فرمانده نیروی دریایی ارتش رژیم پهلوی آمده است: « حبیب اللهی که فرمانده دریایی ایران در طول دو سه سال آخر رژیم شاه بوده است اخیرا با استفاده از یک پاسپورت ایرانی با نام مستعار از کشور خارج شده و هم اکنون در فرانکفورت به سر می برد. اطلاع یافتیم که حبیب اللهی فرم درخواست ویزایNIV را در کنسول آمـریکا بـا اسـتفاده از نـام مستعارش در پاسپورت پر کرده است و قصد دارد به خانواده اش در ویرجینیا بپیوندد و ترجیح می‌دهد که ویزا را با نام اصلی خود دریافت کند. دریاسالار حبیب اللهی از جانب بسیاری از مقامات رسمی دولت ایالت متحده که در طول این چند سال با وی کار می‌کرده‌اند به خوبی شناخته شده و مورد علاقه است. [13]

 

6- نقش سفارت در پناهندگی دیکتاتور پهلوی

 

پناه دادن رسمی ایالات متحده به محمدرضا پهلوی به عنوان خائن اصلی به ملت ایران نشان‌دهنده حمایت بی‌دریغ شیطان بزرگ از دیکتاتور سابق بود. سفارت امریکا در ایران با زمینه‌سازی و تشریح جریانات درون انقلاب اسلامی به خوبی راه‌حل‌ این موضوع را پیشنهاد می‌دهد و عناوین عوامفریبانه‌ای مثل حقوق ‌بشر را برای این خیانت بزرگ به کار می‌برد. گزارشگر سفارت امریکا در سندی سرّی به وزارت خارجه امریکا می‌نویسد: «من تغییرات چندانی در اعمال مقامات رسمی و مردم ایران نسبت به آمدن شاه به ایالت متحده با آنچه که در اواخر ژوئیه گذشته برایتان فرستادم مشاهده نکرده‌ام. روابط ما فقط به آرامی پیش میرود و تازه به آن اندازه نیست که بخواهد با وارد شدن شاه از بین برود.»

 

اما مأمور سفارت که از بدبینی مردم نسبت به این موضوع به خوبی آگاه است در ادامه می‌افزاید: «‌ در حال حاضر روحانیون در قدرت هستند و من می ترسم که اگر ما اقدامی درباره شاه انجام دهیم جوّ عمومی بدتر شود؛ زیرا [امام] خمینی در هفته گذشته در مصاحبه اش با اوریانا فالاچی با لحن خیلی شدیدی شاه را به عنوان یک فرد خائن که 50 سال جنایت کرده محکوم کرد و گفت باید به کشور برگردد.»

 

به همین جهت برای پوشش به این اقدام امریکا پیشنهاد ویژه‌ای می‌کند: « من فکر میکنم که اگر شخص شاه به عنوان مریضی به آمریکا بیاید، آمدنش اثر چندانی در عکس العمل مردم ایران نخواهد داشت اگر ما او را به صرف برخورداری از "حقوق بشر" بپذیریم احتمال می‌رود موضع دفاعی ما هم بهتر شود.»

 

همچنین سفارت امریکا که گویا از عواقب این کار آگاهی دارد، برای پیشگیری از به وجود آمدن تنش‌های احتمالی به راهکار خود اشاره می‌کند و می‌نویسد: « اگر ما قصد پذیرفتن شاه را حتی برای مدت کوتاهی هم داریم بایستی موضوع را به آرامی با دولت ایران فورا در میان بگذاریم که این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر ما بخواهیم چنین کاری را انجام دهیم و اگر آمدن  شاه به آمریکا فوری است بهترین وسیله برای جستجوی راه مذاکره با دولت ایران این است که سایروس ونس موضوع را با یزدی، زمانی که او را در سوم اکتبر می بیند در میان بگذارد.» [14]

 

اقدام امریکا در پناهندگی محمدرضا پهلوی که آتش خشم ملت انقلابی ایران را شعله‌ور کرد ناگزیر به سفارت امریکا کشیده شد. به طوری که یکی از محققین امریکایی با حمایت منطقی از ماجرای تسخیر سفارت امریکا می‌نویسد: « از نظر ایرانی‌ها، دادن اجازه ورود شاه به ایالت متحده ، شاهدی روشن و مسلّم بر این توطئه کلی در جهت تضعیف و نهایتاً براندازی ایران بود.» [15]

 

ایران که در تاریخ خود تجربه خیانت امریکا در کودتای 28 مرداد و بازگرداندن محمدرضا پهلوی را داشت برای تکرار نشدن حوادثی مشابه دست به تسخیر لانه جاسوسی امریکا زد تا جایی که "فرانسیس آنتونی بویل"، حقوقدان آمریکایی در کتاب سیاست جهانی و حقوق بین‌الملل به دفاع از ایران می‌نویسد: « از دیدگاه ایرانیان گروگان گرفته شدن  دیپلمات‌های آمریکایی قابل توجیه است، چرا که پیشگیری از تجاوز آشکار به قوانین بین‌الملل و اقدام به تصمیم‌گیری و شاید کمک به یک کودتای شوم دیگر توسط دولت امریکا به شمار می‌آمد.» [16]

 

بررسی نقش ویژه سفارت در خیانت‌های امریکا علیه ایران؛ به خوبی وجه‌تسمیه تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 58 را نمایان می‌کند. این تسخیر که به تعبیر سولیوان " دوران تحقیر ملی امریکا بود که در تاریخ نظیر آن دیده نشده است" ، برآیند همه اقدامات امریکا بود که توسط سیاستمدارانش تولید و به دست سفارت امریکا فرآوری می‌شد.


پی‌نوشت‌ها:

1- کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، تهران : نشر کیا 1380، ص 80

2- حسن خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 72

3- کامران غضنفری، پیشین ، ص 80

4- اسناد لانه جاسوسی امریکا،  جلد 8 ، ص 134

5- اسناد لانه جاسوسی امریکا، جلد 12 ، سند شماره 12

6- اسناد لانه جاسوسی امریکا،  جلد 8 ص 199

7- اسناد لانه جاسوسی امریکا،  جلد (6-1) ، ص 184

8- اسناد لانه جاسوسی امریکا،  جلد (6-1) ، سند 8933

9- جیمز ا.بیل ، شیر و عقاب ، مترجم : فروزنده برلیان ، نشر فاخته سال 1371 ، ص 552

10- خاطرات سولیوان، مأموریت در ایران ، مترجم: ابراهیم مشفقی‌فر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص261 و286

11- اسناد لانه جاسوسی جلد (1-6) ، ص 50

12- اسناد لانه جاسوسی امریکا، جلد 23،صص 84 و 110 و جلد 17ص 27

13- اسناد لانه جاسوسی امریکا ، جلد 1، ص 16

14- اسناد لانه جاسوسی امریکا ، جلد (6-1) ، ص 73

15- کامران غضنفری، پیشین، ص 169

16- همان، ص169


www.irdc.ir

Hamid Kamanbedast