پرسش : چرا اصولاً مذهب مانع از شادی، رقص، موسیقی، مشروب و ارتباط با و... است و هر گونه خوشی و لذت دنیوی را حرام میداند و ارمغان آورندهی گریه و زاری و عزاداری و زهد و... میباشد. و مهمتر اینکه چطور همهی لذاتی که در دنیا حرام اعلام شده به یکباره در بهشت حلال میشود؟
پاسخ : چنین دین و مذهبی که شما تعریفش را نمودید، که مانع شادی میشود و گریه و زاری به ارمغان میآورد، نه دین اسلام است و نه تشیع.
الف – مشکل اساسی انسان در «شناخت»، چه خداشناسی و دین شناسی باشد و چه انسانشناسی و چه رفتارشناسی و نیز شادی و لذت شناسی و ...، دو چیز است: اول – عدم اطلاعات و معلومات درست و کافی؛دوم – تعریف غلط که از شناخت غلط نشأت میگیرد.
ب - حال تصور کنید اگر از یک سو دین و مذهب را آن گونه که هست، [نه آن گونه که ما در ذهن یا عمل ترسیم میکنیم] نشناسیم و از سوی دیگر تعاریف درستی از سایر مقولات مثل: خوشی، شادی، نشاط، غم، غصه و ... نداشته باشیم، چه اتفاقی میافتد؟!
ج – حال به عنوان مثال دقت کنید:
ج/1 – چه کسی گفته که دین اسلام و مذهب تشیع، مانع از شادی است؟ پس آن همه توضیح و دستور العمل برای شادی و نشاط و سلامتی و تفریح جسم و جان و روان برای که و چه بوده است؟
ج/2 – چه کسی گفته که شادی و نشاط، الزاماً یعنی رقص و آواز و شهوت و شراب؟ آیا اگر قرصی، یا شرابی، یا رفتاری سبب هیجانات غیر ارادی و غیر عادی در فیزیک و روان شود، الزاماً نامش شادی است؟ یا این نام را گذاشتهاند تا فریب دهند و بیشتر فروش کنند.
در همین موارد ذکر شده نیز دقت کنید:
*- در اسلام ناب، مطلق رقص و آواز و موسیقی حرام نیست، بلکه رقص مقابل دید نامحرم، آواز غنا و موسیقی طرب حرام شده است. و مطلق نوشیدن آب انگور یا آب سیب حرام نیست، بلکه اگر مبدل به شراب گردد، یعنی مخل نظم و سلامت جسم و روان و عقل گردد، حرام است.
*- در اسلام ناب، نه زن حرام است و نه مرد حرام است و نه لذت جنسی این دو از یک دیگر حرام است، بلکه زنا و لواط و همجنسبازی و وطی با حیوانات و استمناء حرام است. چرا که همه مضرّ به حال فرد و اجتماع میباشد.
*- در اسلام برخورداری از ثروت و رفاه و تجارتهای سودزا حرام نیست، بلکه ربا، دزدی و ظلم به دیگران و هرگونه ثروتاندوزی از راه غیر مشروع حرام است.
مضرّات:
در این عالم، همه چیز برای روح، روان و جسم انسان خوب نیست، همه چیز نیز بد نیست، پس انسان موجود محدود و قاعدهمندی است و باید بشناسد که چه چیزی برای او خوب است و چه چیزی بد و مضر است. حال چه کسی میتواند دقیقاً بیان دارد که چه چیزی و یا چه رفتاری خوب و مفید و سبب سلامت و رشد میگردد و چه چیزی و یا چه رفتاری بد و مضر و سبب زیان میگردد؟
علم بشری:
علم، به آثاری پیمیبرد – یک روز میفهمد که مثلاً در شراب اسید است و سبب هضم غذا نیز میشود، آن را تجویز میکند و یک روز میفهمد شاید شراب فوایدی هم داشته باشد، اما مضراتش بیشتر است و به شدت از آن نهی میکند. یک جا با نگاه سرمایهداری به جنبهی اقتصادی تولید و توزیع شراب توجه میکند و بدون در نظر گرفتن تلفات جانی، مالی، امنیتی، روانی و ... آن را تبلیغ میکند و در یک جا نیز (مثل کانادا)، حتی حمل بطری در خودرو را جرم قلمداد میکند، مگر آن که دربش باز نشده باشد. حال چه کسی میتواند آثار خوب و بد شراب را از همه لحاظ بداند و بگوید که بالاخره در مجموع خوب است یا بد؟ خداوند متذکر میگردد که اگر کمی فکر کنید، خودتان شاهدید که اگر چه منافعی دارد، اما مضراتش بیشتر است:
«یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَاوَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ » (البقره، 219)
ترجمه: در باره شراب و قمار از تو مىپرسند بگو در آن دوگناهى بزرک و سودهایى براى مردم است و[لى] گناهشان از سودشان بزرگتر است؛ و از تو مىپرسند چه چیزى انفاق کنند بگو مازاد [بر نیازمندى خود] را این گونه خداوند آیات [خود را] براى شما روشن مىگرداند باشد که در [کار دنیا و آخرت] بیندیشید.
بشر نگاهی به امنیت روانی جامعه میکند و حتی در امریکا و اروپا، ازدواج و برخورداری از فرزندان بسیار و تشکیل خانواده را امتیاز قلمداد کرده و ترویج میکند – از سوی دیگر نگاه به اقتصاد میکند و به رغم شعارهای حقوق بشری و فمینیستی، زن را نه تنها از خانواده منفک میکند، بلکه برای فحشای او نیز ارزش قایل میشود، تا چرخهی اقتصاد سکس بهتر بچرخد و در اینجا اصلاً نامی از بردهداری و استثمار نمیآورد. (لینک)
این کار و دستآورد «علم بشر» است، همه این مباحث علمی است، و البته علمی که هدف الهی و تهذیب نداشته باشد، همین است. هر کجا سودی برای عدهای داشته باشد، مضرات برای انبوهی دیگر نادیده گرفته میشود و جنگها نیز به همین دلیل است.
پس، جز خداوندی که خالق انسان و جهان است، کسی نمیتواند بگوید که چه چیزی برای رفاه، لذت، رشد و تعالی انسان خوب و مفید و چه چیزی بد و مضر میباشد.
بهشت:
در بهشت نیز نعماتی متوجه بدن انسان و نعماتی متوجه روح اوست. چنان چه در دنیا نیز لذاتی اختصاص به روح دارد و لذاتی اختصاص به بدن دارد. آن چه ما از حور و قصور شنیدهایم، فقط نعماتی است که متوجه بدن انسان بهشتی است، یعنی سفرهی پذیرایی از اوست، نه عاقبت یا مقام و جایگاه او.
در همین نعمات نیز بله، در بهشت قصر هست، بدون آن که با ظلم و ستم ساخته شده باشد – فرمانروایی هست، بدون آن که تکبر آورد – حور (برای مرد و زن) یا ازدواج با یک دیگر هست، بدون آن که مستلزم زنا باشد – خوردنیها و گوشتهای لذیذ پرندگان هست، بدون آن که چربی خون یا نقرس بیاورد – شراب هم هست، بدون آن که سرگیجه و بد مستی آورده و مضر باشد:
«بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ * لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنزِفُونَ» (الواقعه، )
ترچمه: با جامها و آبریزها و پیاله[ها]یى از باده ناب روان * [که] نه از آن دردسر گیرند و نه بىخرد گردند.
دنیا:
در دنیا نیز شرابهای حلال بسیاری وجود دارد. دلیل نیست که هر اگر هر ماده مست کنندهای را در بطری ریختند و نامش را شراب گذاشتند، واقعاً شراب باشد. اینها فقط نامگذاری برای فریب و فروش است، چنان چه دلیل نیست اگر نام هر جهالت و ظلمی به خود و جامعه را «لذت» گذاشتند، حتماً لذیذ هم باشد – چطور ممکن است که یک مضرّ و مخرب، به معنای واقعی لذیذ باشد؟!
همه چیز در دنیا تعریف دارد و حد و اندازه و قانون دارد. پس شادی، نشاط و لذت واقعی (نه کاذب) نیز در اسلام تعریف شده و نه تنها جایز، بلکه بدانها توصیه شده است.