پرسش : اگر با تلاش میتوان به خواستههایمان برسیم در خواست کردن از خدا و دعا کردن برای چیست و چه ضرورتی دارد؟
پاسخ : حتی به ذهن هم خطور نمیکند که انسان صرف تلاش کردن، بتواند به همه خواستههایش برسد.
هم عالم هستی بسیار عظیم و پیچیده است و هم انسان، و بالتبع تعاملات دانسته یا ندانسته – خواسته یا نخواسته نیز بسیار متعدد و گسترده میباشد. از این رو نمیتوان فقط یک عامل را برای پیدایش و یا تحقق چیزی معین نمود. مثل این که بگوییم: «تلاش، تنها عامل تحقق آرزوهاست». خیر، بلکه "تلاش" فقط یکی از ضرورتهای لازم است. یعنی چه بسا همه عوامل و علل محقق شده باشد، همه زمینهها مساعد گردیده باشد، اما چون حلقهای به عنوان «تلاش»، اضافه نشده، نیاز مرتفع نگردد.
به عنوان مثال: فرض کنید زمین حاصلخیز باشد، آب زیر زمینی هم باشد، تابش نور و حرارت خورشید نیز مناسب باشد، نزولات آسمانی هم باشد، اما کشاورزی از اینها فایده نبرد و سعی نکند. یا همه شرایط باشد، کشاورز هم کار بکند، اما باران نبارد، یا همه چیز باشد، اما آفت بزند و یا ... .
الف - پس، سعی مهم است، چنان که فرمود:
«وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى» (النّحم، 39 و 40)
ترجمه: و اینکه براى انسان جز آنچه تلاش کرده چیزى نیست * و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد.
ب – اما انسان نباید گمان کند که خودش "ربّ" شده است، چون سعی و تلاش میکند. بالاخره یکی باید آن سعی را به نتیجه برساند. اگر قرار بود که "سعی" تنها عامل باشد، باید تمامی تلاشها یک نتیجه میداد. مثلاً هر کس تحصیل علم نمود، حتماً عالِم شود و هر کس عالِم شد، حتماً آدم شود. یا هر کس نماز خواند، حتماً مؤمن شود، یا هر کس کاسبی کرد، حتماً ثروتمند شود.
پس نتایج متفاوت و گاه معکوس و ...، نشان میدهد که اولاً "سعی و تلاش" فقط یک عامل است و علت غایی نیست و ثانیاً خود "تلاش" به تنهایی ربوبیتی ندارد که بتواند حاصلی بدهد و خدا باید آن را به نتیجه برساند، یا به تعبیری "شاکر" آن تلاش باشد، یعنی قبول کند و ثمر دهد.
«إِنَّ هَذَا کَانَ لَکُمْ جَزَاء وَکَانَ سَعْیُکُم مَّشْکُورًا» (الأنسان، 22)
ترجمه: همانا این پاداشى براى شماست و از تلاش شما سپاسگزارى شده است.
مثال:
یک کشاورز فعال و کوشا را در نظر بگیرید، چه میکند؟ زمین را شخم میزند، بذر میکارد، اگر دیم نباشد آبیاری میکند و سپس مراحل داشت و برداشت را طی مینماید. آیا او جز با بکار گیری عقل، فهم، شعور، ذهن، اختیار، اراده، اعضای بدن و ...، که هیچ کدام خلق او نیست، میتواند کاری کند؟ آیا جز در زمین و خاکی که او خلق نکرده، میتواند بذری که او نیافریده بکارد و با آبی که خلقتش دست او نیست آبیاری کند؟ و مهمتر آن اگر همه این کارها را انجام داد، خودش میتواند آن بذر را برویاند؟
«أَفَرَأَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ * أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ * إِنَّا لَمُغْرَمُونَ» (الواقعه، 63 تا 65)
ترجمه: آیا آنچه را کشت مىکنید دیدهاید * آیا شما آن را مىرویانید یا ما رویانندهایم اگر اراده حتمى کنیم مسلّما آن را خار و خاشاک مىگردانیم * پس شما از روى تعجب و تأسف گویید * حقّا که ما غرامت زدهایم.
دعا:
شاید بتوان گفت که مهمترین حکمت و اثر دعا این است که به دانش و بینش انسان در خداشناسی و خودشناسی میافزاید و جهت میدهد. چرا که دعا کننده اولاً میفهمد که خودش نه مالک است و نه قادر و نه ربّ (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور) - ثانیاً میفهمد و باور دارد که خالق، مالک و ربّ اوست - ثالثاً استکبارش از بین میرود و به خاطر اندکی از علم یا عمل (سعی و تلاش)، گمان نمیکند که مقدرات خودش و عالم در اختیار اوست و رابعاً خود را با "دعا"، به مشیّت، اراده، رحمت، لطف و جود الهی مرتبط و متصل مینماید. پس اگر این ارتباط و اتصال برقرار نگردد، تمامی سعیها و تلاشها "حبط" میشود. قاعدهی لازم و ملزوم چنین است:
«قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا» (الفرقان، 77)
ترجمه: بگو: اگر دعا و عبادت شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمىکند، شما [آیات خدا و پیامبران را] تکذیب کردید، پس به زودى [کیفر آن] دامنگیر و ملازم شما خواهد شد.
سعی و دعا:
*- ما آرزوهایی داریم که هر چند به نظر خودمان بزرگ باشد، اغلب بسیار کوچک و ضعیف هستند. اما برای تحقق آنها "سعی و تلاش" بسیاری نیز مینماییم. این در حالی است که نمیدانیم آن چه آرزو کردهایم به نفع ماست و یا به ضرر ما؟ ما نمیدانیم به همراه یک دستآورد خیر و منفعت، چه شرّها یا ضررهایی میتواند بیاید؟ مثل این که علم یا ثروت، موجب ضرر و زیان گردد. اگر کسانی که در حوادث رانندگی مجروح، معلول یا کشته شدند، میدانستند این خودرویی که برای خریدش آن قدر سعی و تلاش کردند، چه بر سرشان خواهد آورد، هرگز نه سعی میکردند و نه میخریدند.
قارون:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: به قارون میگفتند: از این نعمتی که خدا به تو داده، به مردم هم بده – او نیز با استکبار تمام میگفت: این ثروت حاصل سعی و تلاش و درایت خودم است. مردم وقتی ثروت قارون را میدیدند، با خود میگفتند: ای کاش خدا کمی هم از آن به ما میداد – اما وقتی دیدند این ثروت برای او تکبر و ظلم آورد و سبب شد تا خودش و اموالش به زمین فرو روند، گفتند: خدا میداند به کی بدهد، چه خوب شد که به ما از این ثروت نداد. (القصص،78 و آیات بعدی).
*- مضافاً بر این که ما بر خودمان مالکیت نداریم، چه رسد به دیگران. اما جهت تحقق آرزوها، با دیگران (اعم از انسان یا طبیعت یا افعال و ...)، ارتباط و تعامل داریم. پس اگر فقط "سعی و تلاش" علت بود، هیچ کاری نتیجه نمیداد، چرا که آرزو و سعی و تلاش طرف مقابل چیز دیگری است. مثل ازدواج است، این زوجیت باید با مودت طرفین باشد، صرف خواستن و تلاش یک طرف، حاصلی نمیدهد.
*- اما نکتهی مهمتر آن که اسلام به "انسان و کار و تلاش او"، نگاه عملزدگی یا به قولی "پراگماتیسم" ندارد و "عمل و تلاش" را صرفاً تحرکات فیزیکی نمیداند، چنان چه این تلاش را علت تامّه برای رسیدن به نتیجه نمیداند.
پس، سعی و تلاش ابعاد گستردهای دارد که سعی در بندگی، توکل، توسل و دعا از جمله آنهاست. ایمان هم تلاش میخواهد، دعا هم تلاشی برای تحقق مثبت خواستههاست. پس اگر کسی صرفاً کار و تلاش فیزیکی کند، اما تلاشی برای خودسازی، خداشناسی، خداپرستی، خدا هدفی و ... نداشته باشد، او را خالق، مالک، رب و رازق نبیند، نه تنها سعی و تلاشش بسیار ناچیز و محدود میباشد، بلکه دچار کفر، شرک، خودپرستی و تکبر نیز میگردد.
رزق و روزی (یا محصول تلاش):
رزق و روزی نیز تابع قوانین و مقدرات (اندازههای) الهی است. به عنوان مثال هر بندهای، حتی اگر انسان کافر و ظالمی باشد، یک کفِ روزی دارد که به او میرسد – بخشی از رزق و روزی منوط به ایمان و نماز و صله ارحام و ... میباشد، که اگر داشت به او میرسد – بخش دیگر مشروط به کار و تلاش است که اگر سعی کرد به او میدهند – بخش دیگر منوط و مشروط به "دعا"ست؛ یعنی اگر از خدا خواست، به او میدهد.
نگاه مادی و معنوی:
متأسفانه نگاه مادی به همه چیز، خواسته و ناخواسته دامنگیر ذهن عموم شده است. خواستهها مادی – تلاشهای فیزیکی و نتایج نیز مادی. یا به تعبیر از خاک به خاک و یا به تعبیر دیگری از هیچ به هیچ. اما انسان وقتی از "دعا" و ضرورت آن سخن میگوید، یعنی غیر از فعل و انفعالات فیزیکی یا شیمیایی را نیز میبیند. او طالب رشد و کمال در جمیع جهات و به فعلیت رسیدن همه استعدادهای خود میباشد. خب، چه کسی خلق کرده؟ چه کسی هدایت میکند؟ چه کسی رشد میدهد؟ پاسخ صحیح این است که "الله جلّ جلاله" – حال مرحله دوم این است که آیا خودت هم خواهان این رشد و کمال هستی؟ پاسخ این است که بله هستم – همین خواهان بودن میشود "دعا". دعا یعنی "خواستن"، اما مهم است که انسان نیاز، خواست و دعای خود را به کدام درگاه میبرد، خودش؟ دیگران؟ یا خدا؟
حدیث:
أفضَلُ العِبادَةِ الدُّعاءُ ، فإذا أذِنَ اللّهُ لِلعَبدِ فی الدُّعاءِ فَتَحَ لَهُ بابَ الرَّحمَةِ ، إنّهُ لَن یَهلِکَ مَعَ الدُّعاءِ أحَدٌ . (منتخب میزان الحکمة : 194)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
بـرترین عـبادت دعـاست. هـرگاه خداونـد به بنده اذن (و توفیق) دعا دهد دَرِ رحمت را به روى او بگشاید. بى گمان هیچ کس با دعا کردن هلاک نمىشود.
www.x-shobhe.com