پرسش : تأثیر روزمره خدا در زندگی یک مسلمان چیست؟ اگر میفرماید که من سرنوشتی را تغییر نمیدهم و خودتان باید سرنوشتتان را تغییر دهید، به چه معناست؟ اگر فاعل ما هستیم پس ربوبیت خدا چگونه است؟ چرا وقتی آتش انبوه بر مردم و کودکان غزه ریخته میشد، خدا کاری نمیکرد؟
پاسخ :
در متن سؤال قید شده که منظور خالقیت، یا قائم بودن حیات و وجود هر چیزی به خداوند متعال و ... نمیباشد، بلکه در موارد مشابه مثال طرح شده است که بالاخره ما فاعل هستیم یا او است یا چرا در مواقعی مثل غزه کاری نکرد؟
سؤال اشاره به آیهی « إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ » که متن کامل آیه و ترجمه آن به شرح ذیل میباشد:
«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ»
ترجمه: براى انسان مراقبهایى (از فرشتگان الهى غیر از رقیب و عتید که نگارندگان اعمال اویند) از پیشرو و پشت سر اوست که همواره او را به دستور خدا حفظ مىکنند. همانا خداوند بر هیچ گروهى آنچه را دارند (از نعمت و رفاه یا بلا و سختى) تغییر نمىدهد تا آنکه آنان آنچه را در خود دارند (از ایمان و کفر یا طاعت و فسق) تغییر دهند. و چون خداوند به گروهى بدى (و عذابى) را اراده نماید هرگز آن را برگشتى نباشد و براى آنان جز او یاور و سرپرستى نیست.
الف - شاید ابتدا چنین به نظر آید که خداوند فرموده من کنار کشیدهام، امور به خودتان مربوط است و هر چه میکنید، خودتان میکنید، در حالی که چنین نیست، بلکه سخن از قانونمندی نظام خلقت، ربوبیت و هدایت الهی است. چنان چه میفرماید:
«ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (الأنفال، 53)
ترجمه: (و) این (عذاب کفار و مشرکین) از آن روست که خداوند (طبق سنّت جاریه خود) بر آن نیست که نعمتى را که بر قومى ارزانى داشته تغییر دهد (از آنان سلب کند) تا آن که آنها آنچه در خود دارند تغییر دهند. و مسلّما خداوند شنوا و داناست.
و البته معنای قانونمندی نیز این نیست که که او یک بار عالم را با قوانینی خلق کرده و سپس کنار کشیده است و دیگر دست خودش هم بسته است. این اعتقاد انحرافی یهودیان میباشد. بلکه آن به آن تحت خلاقیت و ربوبیت اوست، منتی سنت الهی ثابت است.
ب – قوانین حاکم بر خلقت و کل عالم هستی، چه مربوط به پیدایش باشد، چه فعل و انفعالات، چه علت و معلول، چه تأثیر و تأثر و ...، همه از جانب او وضع شده است، پس او خالق و ربّ است، همیشه و همه جا و در هر حالتی. پس خلق نمیتواند این قوانین را بر هم زند، هر چقدر که فساد کند.
به عنوان یک مثال ساده: قانون تولید شیر خوراکی از حیوانات و ترکیبات تشکیل دهندهی آن، از مقادیر چربی، لاکتوز، آب، نمک و ...، همین است که شناختهایم و میدانیم. اگر این شیر مدتی در فضای باز و گرم بماند، تولید باکتری میکند. این هم از قوانین خلقت و ربوبیت الهی است و باکتری نیز برای چرخه زیست لازم است. اما اگر کسی میخواهد شیر سالم بنوشد، باید مراقب باشد که شیر فاسد نشود. و هم چنین، این که انسان علم یافته و فهمیده که شیر برای او فاسد نیز میشود و شیر فاسد برای او ضرر دارد؛ و این که اراده دارد شیر را فاسد کند و یا مراقبت نماید نیز از قوانین حتمی الهی میباشد.
ج – از قوانین الهی این است که اگر پای "اله" دیگری وسط بیاید، فساد حتمی است. چنان چه فرمود: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ - اگر در زمین و آسمان غیر از خداى یگانه خدایان دیگرى مىبود، قطعاً زمین و آسمان تباه مىشد. پس منزّه است خدا- صاحب عرش- از آنچه وصف مىکنند / الأنبیاء، 22»
پس، در زمین و آسمان هیچ فسادی نیست، چون إله دیگری در آن نیست، اما در زندگی انسان فساد و افساد میشود، چون انسان پای إلههای دیگر (از فراعنه و گوسالههای زمان گرفته تا نفس) را وسط میکشد.
د – از قوانین الهی در خلقت این است که اگر آب حرارت ببیند بخار میشود و به نقطه جوش نیز میرسد و اگر برودت به آن برسد، یخ میزند – و از قوانین الهی این است که به انسان علم و اختیار داده که اگر آب گرم میخواهی به آب حرارت برسان و اگر آب سرد میخواهی به آن برودت برسان. حال اگر کسی یک لیوان آب را در فریزر بگذارد و بگوید: إن شاء الله جوش میآید و یک چای داغ نوش جان میکنیم، حتماً چنین نخواهد شد.
هم چنین از قوانین قطعی و وعدهی الهی این است که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ - اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر خداى را یارى کنید- با یارىکردن دینش-، شما را یارى کند و گامهاى شما را استوار بدارد/ محمد ص، 7» - پس، به قول آیتالله حائری شیرازی: "در وعدهی الهی هیچ تردید و تخلفی نیست، لذا هر کجا نصرت الهی نیامد یا دیده نشد، باید فهمد «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ» صورت نگرفته است.
نتیجه:
خداوند متعال نعمت داده شده را پس نمیگیرد، اما ممکن است که انسان نعمت را پس زند و آن را به «نقمت» - خداوند متعال انسان را مشمول رحمتش گردانیده و اختیار داده که انسان خود را از این شمول خارج کند و فرموده که اگر خارج شدی، رحمت به لعنت مبدل میگردد. مثل فاسد کردن شیر خوراکی.
پس، اگر خداوند کریم، عقل داد، آن را ضایع نمیکند - اگر اراده داد، آن را تا دم مرگ نمیگیرد – اگر فطرت داد، پس نمیگیرد – اگر پیامبر، وحی و امام داد، نمیگیرد ...، اما آدمی ممکن است که عقل را ضایع کند، فطرت را بپوشاند، اراده را در راه بندگی طواغیت، گوسالهها و هوای نفس خود به کار بندند – به پیامبر، وحی و امام پشت کند، نه تنها به «لا إله الا الله» ایمان نیاورده و عمل نکند، بلکه پای الههای دیگری را وسط بکشد ...، آن وقت طبق همان قوانین الهی در خلقت، ربوبیت و ...، دچار فساد و تباهی میگردد. بعد که گیر افتاد، معترضانه میپرسد: پس چرا خدا کاری نکرد؟ چهارتا شعار و مثال ژورنالیستی و احساسی هم میآورد! گویی قرار بود که خداوند متعال نظام خلقت را بر هم زند – اختیار را سلب کند – نظام علت و معلول را تغییر دهد – دستی که بمبی میاندازد را خشک کند و یا بمب را بیتأثیر و یا وسط راه تبدیل به سیب و گلابی نماید!
اما اگر عدهای – هر چند اندک و با قدرت کم و امکانات ناچیز – با اختیار و ارادهی خود از نعمات و مواهب الهی بهرهبردند و مصداق « إِن تَنصُرُوا اللَّهَ » شدند، حتماً و یقیناً تحقق « یَنصُرْکُمْ » را میبینند، چنان چه در همیشه تاریخ و حتی همین جنگ غزه که مثال زده شد همین طور بوده است. یک عدهی ضعیف، محدود، محاصره شده و مظلوم، ایستادگی کردند و در مقابل به اصطلاح گنبد آهنین، با تمامی حمایتهای امریکا و انگلیس و متحدان ابلیس، به پیروزی رسیدند.
پس، در امور ما فاعل هستیم، اما باذن الله و به اختیاری که به ما داده است. همان طور که انسان در نماز یا در فساد، خودش فاعل است. اما از خلاقیت، ربوبیت، حکومت، قوانین و آثاری که او مترتب کرده، خارج نمیشود.
www.x-shobhe.com