ROSHANGARAN

ROSHANGARAN

امیرالمؤمنین علی(ع) : اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند ؛ اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند؛ اگر گوش شنوا دارید حق را به گوشتان خواندند.

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پول» ثبت شده است

پرسش :  با اینکه فقیر‌های مسلمانی هم داریم که دعا می‌کنن، ولی چرا توی همون وضع باقی میمونن؟! چرا خدا به دادشون نمی‌رسه؟! اینو اکثر کانال‌های ضد اسلامی میگن. خواهشا جواب بدین.


پاسخ: روش و تاکتیک فعالان در این کانال‌ها، همان روش ابلیس لعین می‌باشد، چرا که پیرو، عبد، مطیع و تحت تعلیم و تربیت او و جنودش هستند.

ابلیس لعین وقتی از روی تکبرش، خداوند سبحان را در امر سجده به آدم نافرمانی کرد، به محاکمه کشیده شد که «چرا نافرمانی کردی و علتش چه بود؟!»؛ او بهانه‌هایی از قبیل برتری آتش از خاک آورد و چون دید این بهانه‌ها هیچ کدام توجیه مقبولی نیست، گناه تکبر خودش را گردن خدا انداخت و گفت: « رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی ... پروردگارا! حال که تو مرا فریب دادی و گمراه ساختی ...» من نیز چنین و چنان می‌کنم.

*- از آن پس، همین اندیشه و روش غلط را به گناهکاران القا کرد تا گناه خودشان را گردن خدا بیاندازند. چنان که فرعون گفت: «من موسی (ع) را می‌کشم، او برود از خدای خودش کمک بگیرد» - قوم بنی اسرائیل به حضرت موسی علیه السلام گفتند: «تو با خدایت برو و این سرزمین را تسخیر کن و مردان جنگجویش را از پا درآور و یا از شهر بیرون کن، هر گاه موفق شدی، ما وارد خواهیم شد» [و البته خدا هم فرمود: پس چهل سال در بیابان آواره باشید] – کفار نیز در برهه‌ای، ظلم خود را اینگونه توجیه کردند که اگر خدا نمی‌خواست، چنین نمی‌شد – یزید و عبیدالله بن زیاد و ... نیز گناه جنایات خود را در کربلا، گردن خدا انداختند و به حضرت زینب علیهاالسلام گفتند: «دیدی خدا با برادرانت چه کرد؟» و به مردم نیز می‌گفتند: این برتری را خدا به ما داده است – پادشاهان و حُکام جایر نیز می‌گفتند: «سلطنت موهبتی الهی است که از جانب خدا به پادشاه اعطا شده است»، حتی جرج بوش (پسر) گفت: من نماینده‌ی خدا هستم و ... .

*- از آن پس، این اندیشه‌ی جاهلی با تقویت القائات شیطانی، در بین انسان‌ها (حتی مسلمانان) رواج یافت؛ تا آنجا که به قول آیت الله جوادی آملی: «اسلامی حرف می‌زنند، اما قارونی فکر می‌کنند»، یعنی حرف از خدا، قرآن، نماز و دعا دارند، اما اگر موفقیتی حاصل شود، آن را صرفاً از هنر خود می‌دانند و بدتر آن که تمامی ضعف‌ها، مشکلات و گرفتاری‌ها را گردن خدا می‌اندازند! مانند کسی که به خاطر عدم رعایت مقررات و ضوابط رانندگی، تصادف می‌کند و احتمالاً مجروح و معلول هم می‌شود، بعد می‌گوید: «نمی‌دانم چه حکمتی داشت که خدا خواست من تصادف کنم و مجروح و معلول شوم؟!»

اقتصاد و معیشت:

اقتصاد و معیشت نیز مانند دیگر شئون و امور زندگی می‌باشد. رونق اقتصادی به صورت کلی، یا اشتغال، کسب و درآمد شخصی، هزاران هزار علت و عامل شخصی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی، ملی و بین‌المللی دارد، پس چنین نیست که اگر این شرایط مهیا نبود و یا تلاشی برای مساعد نمودن آن صورت نگرفت، به صرف "دعا"، همه چیز حل شود.

اقتصاد بیمار، مانند انسان بیمار است؛ آیا تا به حال شنیده‌اید که بگویند: « فلانی بیمار شد، اقدام به مداوا نکرد، اما خیلی دعا کرد که بهبود یابد، ولی نیافت؛ پس چرا خدا او را شِفا نمی‌دهد؟!»

حکایت:

در حکایت آورده‌اند: حضرت موسی (ع) مبتلا به قولنج شد و هنگامی که برای مناجات با حضرت رب الارباب به کوه طور رفت عرض کرد : خداوندا‌! مریض شده‌ام مرا شفا عنایت فرما   .

خطاب شد یا موسی به طبیب مراجعه کن‌. عرض کرد : خداوندا‌! پاسخ مردم را چه بگویم در حالی که خواهند گفت: "تو کلیم اللهی و مرده زنده می‌کنی و کور را شفا می‌دهی‌، آنگاه برای مرض خود به طبیب مراجعه می‌کنی‌؟!" - خطاب شد یا موسی‌! ما این گیاهان را عبث نیافریدیم و علم طب را بیهوده به انسان الهام نکردیم‌؛ حال آیا چون تو موسی هستی، انتظار داری که این همه گیاهان را عبث بگذاریم و بی سبب مرض تو را شفا دهیم‌؟! (زندگینامه مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، ج 1)

*- بنابر این، همان‌گونه که حفظ سلامتی و یا مداوا برای بهبود بیماری، هزاران هزار شرط و شروط و دستورالعمل دارد و هر کاری با اسباب لازمش انجام می‌پذیرد، برخورداری از اقتصاد سالم و یا مداوای اقتصاد بیمار نیز هزاران هزار شرط‌، دستورالعمل، برنامه، راه‌کار و وسایل دارد. چه برای شخص و چه برای جامعه؛ که البته از هم جدا نیستند.

*- در آموزه‌ها و دستورالعمل‌های اسلامی (قرآن کریم و حدیث) نیز صدها برنامه و دستورالعمل فردی و اجتماعی وجود دارد؛ از دستور به تلاش گرفته تا کسب حلال و پرهیز از حرام – پرداخت‌ انواع زکات‌ها، صدقات، انفاق، انفال، خمس، قناعت، پرهیز از اسراف، تولید مرغوب، توزیع عادلانه، مصرف بهینه ... تا مقابله با ظلم‌های فردی و اجتماعی، فزهنگی و سیاسی و اقتصادی، تا امور مربطو به مدیریت‌های داخلی و انواع مقابله با فتنه‌ها و دشمنی‌های داخلی و خارجی. آیا همان‌گونه که امریکا توسط داعش و سایر گروه‌های تروریستی، در کشورها جنگ نظامی نیابتی راه می‌اندازد، توسط وابستگانش جنگ نیابتی اقتصادی راه نمی‌اندازد؟!

حالا اگر فرد و یا جامعه (ملت)، این زنجیره را پاره کردند، حلقه‌های آن را جدا و مفقود کردند، توجه و همت لازم را نداشتند، با بصیرت به امور داخلی و خارجی ننگریستند، خوب تدبیر و مدیریت نکردند و ...، انتظار نداشته باشند که به صرف سر سجاده نشستن و دعا کردن، اتفاقی بیافتد.  

دعا:

Hamid Kamanbedast

پرسش :بسیار می‌بینیم که ثروت فرد ربا دهنده همواره در حال افزایش است! آیا این واقعیت با آیه‌ای که ناظر به محو و نابودی ثروتی است که از ربا به دست می‌آید، ناهمخوان نیست؟!

پاسخ


آنچه در پرسش آمده موضوعی است که در روایات از معصومان(ع) نیز پرسیده شده است:
1. از امام صادق(ع) پرسیدند: گاه می‌بینیم که مردى ربا می‌خورد و با این وجود بر مال و ثروتش نیز افزوده می‌شود؟ آن‌حضرت فرمود: حتی اگر مال و ثروتش هم افزایش یابد، خداوند دین او را از بین می‌بَرَد(و چه بی‌برکتی بدتر از این!).[1]
2. فردی از حضرتشان درباره آیه «خداوند ربا را می‌کاهد و صدقات را فزونى می‌بخشد»،[2] توضیح خواست و عرضه داشت: گاه فرد رباخواری را می‌بینم که بر ثروتش افزوده می‌شود؟! امام ششم(ع) پاسخ فرمود: «کدام نابودى و بی‌برکتى بدتر از این‌که یک درهم ربا(در صورت توبه نکردن)، تمام دینش را نابود می‌کند. و حتی اگر توبه کند(چون باید مبلغ ربا را به صاحبانش برگرداند) ثروتش از دست رفته و فقیر می‌شود».[3]
این دو روایت در پاسخ به افزایش موردی و فردی ثروت برخی رباخواران است که برای برخی از اصحاب، ایجاد شبهه کرده و آن‌را مخالف با واقعیات موجود پنداشته بودند. امام معصوم در صدد بیان این واقعیت بودند که حتی در این افزایش‌های موردی نیز می‌توان آیه مورد نظر را توجیه کرد و به عبارت دیگر، این روایات همخوان با آیه 39 سوره روم است که می‌فرماید: اموال ربا حتی اگر ثروت برخی انسان‌ها را در این دنیا افزون کند، اما همین ثروت با نگاهی معنوی، هیچ رشدی نکرده است.
به هر حال، این روایات بیانگر آن نیستند که از نظر اسلام، رباخواری هیچ ارتباطی با افزایش و کاهش ثروت در دنیا نداشته و تنها آثار زیانبار معنوی را در پی خواهد داشت.
برای توضیح بیشتر مطلب باید به این نکته توجه کنیم که اگر مانند یک معادله تغییرناپذیر ریاضی، رباخواری همواره کاهش و نابودی ثروت مادی را به دنبال داشت، هیچ فردی به دنبال آن نرفته و خودداری از این رفتار، فضیلت و مزیتی برای پرهیزگاران ارزیابی نمی‌شد.
اما جدا از افزایش‌های موردی ثروت رباخواران، اصل «ربا» آفتی بزرگ برای رشد اقتصادی افراد و جوامع در همین دنیا است. در همین آیه شریفه نیز «ارزش افزوده صدقات» و «کاهش ارزش ربا» به گونه‌ای در برابر یکدیگر قرار گرفته‌اند که نشانگر آن می‌باشند که افزایش‌یافتن اموالی که صدقه آن پرداخت شده و کاهش ارزش اموال ناشی از ربا مختص به آخرت نیست و در این دنیا نیز باید چنین پیامدی را برای ربا متصور دانست.
یکى از خصوصیات صدقات، این است که رشد و نمو می‌کند و چنین رشدی لازمه قهرى صدقه است و از آن جداشدنى نیست؛ چون باعث جلب محبت و دوستی افراد جامعه خواهد شد. امنیت را گسترش داده و دل‌ها را از این‌که به سوى غصب، دزدى، افساد و اختلاس بگراید، باز خواهد داشت و نیز بیشتر راه‌هاى فساد و فناى اموال را خواهد بست، همه اینها باعث می‌شود که مال آدمى در دنیا هم زیاد و چند برابر گردد.
اما یکى از خواص ربا کاهش مال و فناى تدریجى آن است؛ بدین بیان: ربا باعث قساوت قلب و خسارت می‌شود و این دو باعث کینه و دشمنی و بدگمانی می‌گردد و امنیت اجتماعی و اقتصادی را سلب نموده و افراد را تحریک می‌کند تا از هر راه و وسیله‌اى که ممکن باشد از یکدیگر انتقام بگیرند، باعث تفرقه و اختلاف می‌شود و گسترش چنین جو منفی در جامعه، راه‌هاى فساد و زوال و تباهى مال را می‌گشاید و کمتر مالى یافت می‌شود که از آفت و یا خطر زوال محفوظ بماند.
همه اینها براى این است که صدقه و ربا هر دو با زندگى طبقه محروم و محتاج تماس دارد؛ زیرا احتیاج به ضروریات زندگى، احساسات باطنى آنان را تحریک کرده و در اثر وجود عقده‌ها و خواسته‌هاى ارضا نشده آماده دفاع از حقوق زندگى خود گشته و هر طور که شده در صدد مبارزه بر می‌آیند اگر در این هنگام به ایشان احسان شده و کمک‌هاى بلاعوض برسد احساساتشان تحریک می‌شود تا با احسان و حُسن نیّت خود، آن احسان را جبران کنند. اگر در چنین وضعى در حق آنان با قساوت و خشونت رفتار شود به‌طورى که باقی‌مانده مالشان هم از بین برود و آبرو و جانشان در خطر افتد، با انتقام مقابله خواهند کرد و به هر وسیله‌اى که دستشان برسد طرف مقابل را منکوب می‌سازند.[4]
 

[1]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ‏1، ص 93، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[2]. «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ»؛ بقره، 276.
[3]. صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج ‏3، ص 279، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏2، ص 418 – 419، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
Hamid Kamanbedast