چرا امام زمان (عج) میآید که انتقام یک بانو را بعد از هزار سال بگیرد؟ 2- چرا امام زمان (عج) میآید که انتقام کشتار عاشورا را از نسلهای بعدی بگیرد؟ و دو سوم مردم جهان را بکشد؟
دقت کنید که ایجاد کنندگان اعوجاج در اذهان عمومی و اعتقادات، الزاماً یک گزارهی غلط را به صورت شفاف بیان نمیدارند که همگان به خطای آن پیببرند، بلکه اغلب نکته انحرافی خود را در قالب «سؤال» القا میکنند و هیچ کاری هم با پاسخاش ندارد.
در این روش، ابتدا یک قضیه به صورت غلط مطرح میشود – سپس راجع به آن در قالب سؤال یا گزاره، حکم غلط صادر میشود و سپس همان قضیه و حکم نادرست، به چالش کشانده میشود.
* – چه کسی گفته است که امام زمان علیه السلام، فقط برای این میآیند که انتقام ظلمهای اِعمال شده به یک بانوی بزرگوار را بگیرند؟!
* – چه کسی گفته که امام زمان علیه السلام برای این میآیند که انتقام کربلا را نسلهای قرون بعدی بگیرند؟
*** – پس چرا باید حکمت، فلسفه و علت قیام حضرت حجّت علیه السلام، اینگونه مطرح شود که با چنین چون و چراییهایی مواجه گردد؟!
نکته:
یک – اگر چه اجرای عدالت حق است – قصاص مجرم حق است – وصی و صاحب دم، حق قصاص دارد و ...، اما چرا بیان میشود که ظهور و قیام ایشان فقط به همین علت است؟
دو – هم کسانی که به حضرت فاطمة الزهراء علیهاالسلام ظلم کردند و هم کسانی که به سیدالشهداء علیه السلام ظلم کردند و هم آنان که به سایر اهل بیت علیهم السلام ظلم کردند، همگی مُردهاند و اکنون دچار شدیدترین عذابهای الهی هستند؛ باز گشت دادن آنها به دنیا، خودش نوعی تخفیف میشود، چرا که هیچ عذابی در دنیا، مانند لحظهای از عذاب اخروی نمیباشد [اگر رجعت و قصاصی هم برای برخی هست، برای اتمام حجّت به دیگران میباشد] – پس "انتقام" به این معنا، چه معنا و مفهومی دارد؟ و انتقام ظلم و جور آنها از دیگران، چه جایگاهی در نظام عدل الهی دارد؟!
انتقام و منتقم:
"مُنتَقِم = انتقام گیرنده"، از نامهای خداوند متعال میباشد؛ اما «انتقام» یعنی چه، که از صفات افعالی خدا و بالتبع خلیفهی او میباشد؟
واژه انتقام که از ماده نَقم (نقمت) گرفته شده به معنای انکار چیزی با زبان یا عقوبت در عمل میباشد (مفردات راغب اصفهانی ذیل واژه نقم) و هم چنین به معنای اکراه (صحاح اللغه) و شدت کراهت (المصباح) به کار رفته است. اما به زبان ساده میتوان این طور تعریف کرد که وقتی خدا [که منعم است] نعمتی میدهد و بنده یا بندگان آن نعمت را ضایع میکنند؛ خدا «نقمت» را به جای نعمت برایشان جایگزین مینماید، یعنی دچار گرفتاری، بدبختی، مشکلات و سختیهای طاقت فرسا شده و بالاخره هلاک میگردند. این انتقام است.
چرایی ظهور و قیام حضرت مهدی علیه السلام در قرآن:
الف – چرایی ظهور و قیام ایشان، برای این است که خداوند متعال، نور هدایت را بدون انقطاع قرار داده است و هر چه کفار سعی کنند که این نور را خاموش کنند، موفق نمیشوند؛ و هر چه مشرکین (با ظلم، ترور و قتل فیزیکی) سعی میکنند تا نور خدا را خاموش کنند، نه تنها موفق نمیشوند، بلکه خدا نورش را کامل و تمام میگرداند، اگر چه کفار و مشرکین را خوش نیاید.
«یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» (التوبة، 32)
ترجمه: مىخواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند، ولى خداوند نمىگذارد، تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید.
ب - چرایی ظهور و قیام ایشان، برای این است که اراده و مشیّت حکیمانه خداوند سبحان بر این قرار گرفته است که ضعیف نگاه داشته شدگان (در رأس آنها اهل بیت علیهم اسلام)، نه در یک شهر یا کشور، بلکه در روی زمین، جایگزین ظالمها شوند. کسانی که از همان ابتدا، حق حاکمیت با آنان بود و اگر این حق ضایع و غصب نمیشد، جامعه بشری با این مشکلات و موانع رشد و کمال مواجه نمیگردید:
«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (الأنبیاء، 105)
ترجمه: و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
ج – ظهور و قیام ایشان برای آن است که تمامی وعدههای خدا به مؤمنین و نیز وعیدهای خدا به کفار، مشرکین و ظالمین، محقق گردد. و هر انتظاری، برای هر کمالی، به پایان رسد.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (النّور، 55)
ترجمه: خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد، و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید آنانند که نافرمانند.